چشمهایش را آرام که به دنیا باز کرد پدری را دید که مشتاق و منتظر او را در آغوش کشیده است و از گونههای سرخش بوسه میچیند. آرام او را با اذان و اقامه به دین اسلام دعوت کرد و او نیز لبیکگویان این دین را پذیرفت و به آیین مهربانی و مسلمانی درآمد. نامش را باقر گذاشتند و شهرتش هم مهرآبادیان بود. او در دوازدهمین روز از مهرماه سال 1341 در یکی از محلههای شهرستان اراک در یک خانوادهی مذهبی و متدین متولد شد. روزگارش را به خوبی در کنار خانواده آغاز کرد و از همان سالها نشان داد که اهل تلاش و کار است. سعی داشت تا علوم دینی را فرا گیرد. اهل نماز که شد به مسجد محله راه پیدا کرد و زندگیاش را با مسجد گره زد.
برای تحصیل به یکی از دبستانهای شهرستان اراک رفت تا درس بخواند و تحصیل کند. درسش خوب بود. تا کلاس سوم راهنمایی درس خواند و توانست مدرک سیکلش را بگیرد. درس را در همین مقطع خاتمه بخشید و سعی داشت تا به کار روی آورد. تصدیق رانندگیاش را که گرفت تاکسی خرید و به عنوان راننده مشغول به کار و فعالیت شد. پسری پر انرژی و پویا بود و بیشتر وقتش را با خانواده سپری میکرد. دو خواهر و سه برادر داشت اگر چه در سنگر جبهه نبود ولی در پشت جبهه کارهای بزرگی انجام میداد و برای کمک به رزمندگان از هیچ کوششی فرو گذار نبود. او در بیست و ششمین روز از دیماه سال 1365 در بمباران هوایی شهرستان اراک توسط هواپیماهای عراقی به شهادت رسید. پیکر مطهرش را در گلزار شهدای اراک به خاک سپردند.