بسم الله الرحمن الرحیم
به نام خداوندی که به ما توفیق ادامه راه حسین(علیه السلام) را داد و به نام خالقی که نعمتی بزرگ را در این قرن برای ما فرستاد، این بتشکن زمان و این پیر زندهدل را تا راه را به ما نشان دهد و خوشا به حال آن کسانی که در این راه جان بر سر پیمان نهادند و گروهی دیگر در انتظار شهادتند.
سلام بر رهبران توحیدی از آدم(علیه السلام) تا خاتم(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و از محمد(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) تا صاحبالزمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) سلام بر نایب وارث انبیا و امامان و خمینی(قدس سره) کبیر رهبر جهانی اسلام که روزها میخروشند و شبها چون جد بزرگوارش و امام سجاد امام(علیه السلام) به دعا و نیایش خداوند مشغول است و سلام بر شهیدان گلگونکفن پاسدار این حامیان دودمان حسین(علیه السلام) که مانند او غریبانه میجنگند و سلام بر پدر و مادر عزیزم که با دعاهای خود رزمندگان را یاری میدهند.
خطاب به پدر و مادر از قول امام حسین(علیه السلام): ... از خدا طلب کن که صبر و قدرت تحمل سختیها را به تو بدهد و تو و اهل حق را یاری دهد از اینکه بیتاب شوی و به زاری و فریاد مبتلا شوی به او پناه ببر.
(آرامش خود را از دست نده) از شما عزیزان میخواهم که تمام رزمندگان و فرزند حقیر خود را دعا کنید تا وظایف خود را و دینم را نسبت به اسلام ادا کنم. پدر و مادر عزیزم از اینکه من نتوانستم وظیفه فرزندی را نسبت به شما انجام دهم و اگر من نافرمانی از شما کردم امیدوارم که من را ببخشید. و اما خواهران عزیزم و برادر مهربانم که از فرسنگها راه و زیر رگبار گلوله دشمن شما را دیده بوسم و آرزوی موفقیت برای شما میکنم و از شما عزیزان میخواهم که برادرتان را حلال کنید و اگر بدی و یا تندی از من دیدید مرا ببخشید و از برادر از جان عزیزترم (مهدی) میخواهم که او هم یک سرباز برای امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) باشد.
شهادت به حکم اینکه عملی آگاهانه و اختیاری است و در راه هدفی مقدس است و از هرگونه انگیزه خودگرایانه منزه و مبرا است، تحسینانگیز و افتخارآمیز است و عملی قهرمانانه تلقی میشود. از تمام دوستان و آشنایان میخواهم که مرا حلال کنند و سلام مرا به آنها برسانید و از آنها بخواهید که بعد از نماز سربازان امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) را دعا کنند.
شهادت به حکم اینکه عملی آگاهانه و اختیاری است و در راه هدفی مقدس است و از هر گونه انگیزه خودگرایانه منزه و مبرا است. تحسینانگیز و افتخارآمیز است و عملی قهرمانانه تلقی میشود. از قول من از تمام دوستان و آشنایان و رفیقان حلالیت بطلبید و سلام من را به آنها برسانید و از آنها بخواهید که بعد از نماز تمام سربازان امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) را دعا کنند. به نام خداوندی که به ما توفیق ادامه راه حسین(علیه السلام) را داد و به نام خالقی که نعمتی بزرگ را در این قرن برای ما فرستاد. این بتشکن زمان و این پیر زندهدل را تا راه را به ما نشان دهد و خوشا به حال آن کسانی که در این راه جان بر سر پیمان نهادهاند و گروهی دیگر در انتظار شهادتند. این کلماتی است که از قلب سلیم شهید سید علی میر جعفری بر قلب کاغذ آمد تا افکار بلند او را و فقط گوشهای از آن را بیان کند.
سیدی از خاندان ارادت و سیادت به اهلبیت(علیهم السلام) که در اولین روز از شهریورماه سال 1341 در شهرستان اراک و در خانوادهای عاشق اهلبیت(علیهم السلام) کودکی متولد شد که چشم انتظار زیاد داشت و همه منتظر بودند تا او را در آغوش کشند. پسری زیباروی بود و در نگاه اول همه جذب او میشدند.
سید علی در دوران کودکیاش که در دامان پدر و مادرش سپری شد بسیار ساکت و مظلوم بود و از همان ابتدا نشان داد که اهل کار و تفکر و تلاش است و از لحظات زندگیاش سعی میکرد تا استفادهی لازم را ببرد. تحصیلاتش را در یکی از دبستانهای شهر اراک آغاز کرد و با جدیتی که داشت توانست این دوره را با نمرات عالی پشت سر بگذارد و آماده رفتن به راهنمایی شود. مدرسهاش را که عوض کرد دوستان جدید پیدا کرد و در راه درس خواندن و تحصیل موفق بودند و این دوره را هم تمام کردند و راهی هنرستان شد. او در هنرستان شهید باهنر اراک در رشته اتومکانیک ثبتنام کرد. بیشتر وقتش را ورزش و مطالعه پر میکرد. و بیشتر به کوهنوردی و ورزشهای رزمی علاقه داشت و سعی میکرد تا قدرت را در راه اصلی دین و قرآن استفاده کند و همیشه با خضوع و خشوع بود. در سلام گفتن پیشی میگرفت و سعی میکرد تا کسی از دستش ناراحت نشود. با شروع جنگ تحمیلی درس را رها کرد و برای دفاع از میهن اسلامیاش به بسیج رفت و بعد از دیدن آموزشهای نظامی به جبهه اعزام شد. او بسیجی گردان جانبازان روحالله(قدس سره) از تیپ 7 ولیعصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) بود که در بیستم اردیبهشتماه سال 1361 در منطقه عرایض خرمشهر بر اثر اصابت ترکش خمپاره به شهادت رسید. پیکر مطهرش را در گلزار شهدای اراک به خاک سپردند