از این شهید والامقام وصیتنامه مکتوب به جا نمانده است اما در زمان حیات وصایایی به اعضاء خانواده داشته که به صورت وصیتنامه شفاهی به چند نکته از آن اشاره میشود.
ایشان به نماز اول وقت بسیار مقید و دیگران را به آن سفارش میکرد. همچنین خودش در مراسم و هیئتهای مذهبی حضوری چشمگیر داشت و دوستان و آشنایان را به این مراسم دعوت میکرد. او معتقد بود که با شرکت در هیئت مذهبی و سخنرانی وعاظ است که جوانان میتوانند با مبانی اسلام آشنا شوند.
سرباز رشید اسلام، علیاکبر علیزاده در تاریخ بیستم تیرماه سال 1338 در قریه خلیلآباد از توابع شهرستان خمین دیده به جهان گشود. کلاسهای اول و دوم را در همان قریه گذراند و سپس با خانواده به تهران مهاجرت کردند. تا کلاس سوم راهنمایی را با نمرات خیلی خوب تحصیل نمود. با بیمار شدن پدرش، دست از تحصیل کشید و کارگری میکرد تا خرج خانواده را تأمین کند. پس از مدتی به روستا بازگشتند اما بیماری پدر موجب شد برای درمانش به شهر اراک مهاجرت کنند.
او همزمان با کار به فعالیتهای مذهبی مشغول شده بود که ضمن حضور در هیئتهای مذهبی در مجالس ایام محرم و صفر شرکت فعال داشت. از دیگر ویژگیهای ایشان اهمیت دادن به نماز اول وقت بود به گونهای که هیچگاه نمازش را دیر نمیخواند و همچنین مقید به روزه بود. انقلاب عظیم مردمی که شروع شد. او کار را رها کرده و جان و مالش را در راه پیروزی انقلاب گذاشت. وقتی اعلامیهها و نوارهای سخنان امام(قدس سره) به دستش میرسید، خیلی زود با بچهها میرفتند و آنها را در شهر پخش میکردند. به طوری که 15 روز منتهی به انقلاب را اصلاً به خانه نیامد و بیشتر در مسجد بود. با پیروزی انقلاب اسلامی، به خمین بازگشت. از شدت خوشحالی از ورود امام(قدس سره) سر از پا نمیشناخت. او بسیاری از کتابهای آیتالله مطهری و امام خمینی(قدس سره) را با خود آورده بود و همراه با دوستان خود اقدام به مطالعه کتابهای مذکور مینمودند.
همزمان با مبارزات انقلابی بر علیه رژیم طاغوت هیچگاه از سلامت جسم و جانش غافل نمیشد و همراه سایر دوستان خود ورزش فوتبال را به عنوان ورزش تخصصی دنبال مینمود.
در روزهای شروع جنگ تحمیلی، علیاکبر جهت انجام خدمت سربازی پس از طی دوره آموزش عازم جبهههای نبرد حق علیه باطل شد. حضورش در جبهه اما طولانی نشد و در حالی که هنوز 6 ماه از خدمت را به پایان نرسانده بود، در بیستم بهمنماه سال 1359 در منطقه عملیاتی میمک بر اثر اصابت تیر، به شهادت رسید و در گلزار شهدای شهر خمین به خاک سپرده شد. مکانی که کمتر از چهار سال بعد برادر شهیدش - علی - نیز در آنجا به او پیوست.