آنها سر از پا نمیشناختند چرا که معشوق واقعی را پیدا کرده بودند و برای رسیدن به او بیتابی میکردند. آنها در راه حق قدم برداشته بودند و لایق و شایسته وصال حضرت حق شده بودند پس باید با ظاهری آراسته و مرتب در این بزم زیبا حضور پیدا میکردند. ظاهری که سادگی و پاکی حرف اولش را میزد پس برای این بزم لباس رزم به تن کردند و با خون خود وضو گرفتند. آنها آماده رفتن به زیباترین مهمانی شده بودند مهمانی که افلاکیان بر پا کرده بودند و منتظر آمدن مردانی از جنس خدا بودند، مردانی که برای دفاع از دین و برپایی حق به میدان نبرد شتافته بودند بیآنکه از دشمن هراسی به دل راه دهند.
شهید حسین نوری که در بیست و نهمین روز از مردادماه سال 1338 در تابستانی گرم و شورانگیز در روستای زیبای قره کهریز از توابع شهرستان خمین، دیده به جهان گشود او در خانوادهای مؤمن و انقلابی متولد شد و از کودکی با مهربانی و محبت آشنا شد. از همان زمان احکام دین خدا را شناخت و تلاش میکرد تا در زندگی به کار بندد به نماز خواندن علاقه زیادی نشان میداد و از همان کودکی نمازش را میخواند. تا سال پنجم ابتدایی درس خواند اما پس از آن به خاطر نبودن مدرسه در روستا و فقر خانوادگی نتوانست ادامه تحصیل دهد.
در سالهای جوانی ازدواج کرد و تشکیل خانواده داد. او در زمان انقلاب به سهم خود کوشید و با شروع جنگ بیصبرانه به جبهههای نبرد ملحق شد. و در عملیات طریقالقدس شرکت کرد و پس از آن به مرخصی آمد و پاکتی که حاوی وصیتنامهاش بود به خانواده داد. او به عنوان بسیجی با گروه شهید سید علی شریفی به جبهه اعزام و در گردان امام سجاد(علیه السلام) از تیپ 14 امام حسین(علیه السلام) خدمت میکرد که در منطقه عملیاتی چزابه در هفدهم اردیبهشتماه سال 1360 با اصابت ترکش شهد شیرین شهادت را نوشید و پیکرش در زادگاهش - قره کهریز - به خاک سپرده شد.