شهید در سال 1331 در روستای ابراهیمآباد به دنیا آمد. تحصیلات خود را در سوم متوسطه دنبال کرد، به دلیل برخی از مشکلات به شهر آمد تا هم کار کند هم درسش را بخواند. ولی نتوانست و ترک تحصیل کرد و مدتی در ماشینسازی و بعد از آن در شرکت مخابرات مشغول به کار شد و در حدود 7 الی 8 سال خالصانه در آنجا خدمت کرد.
قبل از پیروزی انقلاب مرتباً در تظاهرات و مبارزات مردم بر علیه رژیم مستبد پهلوی شرکت داشته و بعد از آن هم شدیداً طرفداری از امام(قدس سره) و ولایتفقیه مینمود و در صحنه سیاسی کشور شرکت داشت. امام(قدس سره) را بسیار دوست میداشت و او را نایب بر حق مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) میدانست. روحانیت متعهد را عامل پیروزی در جبههها میدانست. وقتی میدید که یک عده نا آگاه بعضی شایعات و حرفها و تهمتها را به امام(قدس سره) و روحانیت متعهد میبستند، بسیار غمگین میشد.
او فردی صبور و باگذشت، پر کار و مؤدب، مؤمن، پیرو امام(قدس سره) و طرفدار ولایتفقیه بود. از زمانی که جنگ تحمیلی شروع شد، مدتی بود که مثل پرندهای که در قفس است برای رفتن به جبهه تلاش میکرد و به علت اینکه با رفتن ایشان موافقت نمیکردند، همیشه ناراحت بود و وقتی مجوز را از اداره دریافت نمود، بسیار خوشحال بود و میگفت: من باید دین خود را به اسلام و امام(قدس سره) ادا کنم.
به مطالعه خیلی علاقه داشت و کتابهای دینی و فقهی از قبیل پرواز در ملکوت، نهجالبلاغه، مفاتیحالجنان، کتابهای استاد مطهری و غیره را مطالعه میکرد. وقتی که میخواست برود به مادرش گفت: از رفتن من ناراحت نشو، میخواهم شما را پیش حضرت زهرا(علیها السلام) روسفید کنم. اگر ناراحت میشوی، یک سری به مزار شهدای تهران و دیگر شهرها برو و ببین چه کسانی رفتهاند.
به خانوادهاش وصیت کرد در مورد بچهها کوتاهی نکنند و در نبودنش صبور و شکیبا باشند. پیام شهید برای ملت و مسئولین این بود که سنگر او را خالی نگذارید، جایش را پر کنید و نگذارید یک عده سودجو باعث از بین رفتن راهشان شوند. مسئولین باید قوانین را به طور احسن اجرا کنند و از خود سستی نشان ندهند. او به عنوان بسیجی گردان امام علی(علیه السلام) از تیپ 22 بدر به جبهه اعزام شد و در سوم خردادماه سال 1361 در خرمشهر با ترکش خمپاره دشمن به شهادت رسید. پیکر مطهر شهید در زادگاهش به خاک سپرده شد.