بسم الله الرحمن الرحیم
من با نام الله آغاز میکنم حمد و سپاس خدای یکتایی را که ما آفرید و نعمتهایش را در اختیار ما قرار داد. بار الهی به تو پناه میآوریم و از تو کمک میخواهیم.
پروردگارا با باری از معصیت و گناه رو به درگاهت آوردهایم و به جز تو کسی را نداریم و از کسی کمک نمیخواهیم و از آتش دوزخ به تو پناه میآوریم.
خدایا تو خود شاهد بودی اگر گناه و معصیتی از روی نادانی از ما سر زده است، ما را مورد عفو رحمتت قرار بده. به راستی که رحمان و رحیم هستی و بندگان توبه کرده گناهکارت را میبخشی.
و در مورد حقالناس اگر از دوستان و دبیران و اهالی محترم آسیابک حقی بر گردن من دارند، به پدرم مراجعه کنند و در صورت لزوم مرا ببخشند.
از بابت شرکت، سه برج حقوق طلبکار میباشم. مبلغ بابت پاداش شش ماه و دو برج عقبافتادگی حقوق از کارخانه طلب دارم. مرا پس از شهادتم در آسیابک و پیش شهدا دفن کنید. پولی که از طرف شرکت خواهند داد. پول قضای نماز و روزهام را بپردازید و بعد از آن، خرج خودتان و اگر قادر بودید، به جبهه هم کمک کنید. لازم به تذکر است که کمک به جبهه را به عهده پدرم میگذارم.
خدایا پدر و مادر ما را از ما راضی و خشنود بگردان و گناهان ما را ببخش و مرگ ما را شهادت در راه خودت قرار بده.
پدر جان و مادر گرامی! شما با روحیه عالی مرا بدرقه کردهاید، از خداوند تبارک و تعالی میخواهم که همگی ما را در کارهای خیر پیشقدم کند و در آینده چنان باشیم که گذشته تیره و تاریکمان را محو و نابود کند و عاقبت همه ما را ختم به خیر بگرداند و مرگ را شهادت در راهش قرار بدهد.
در آخر سخنی هم با خواهران عزیزم دارم و این وصیت را از برادر حقیرتان قبول کنید. خواهران! حجاب اسلامی را خوب رعایت کنید که ارزش زن در حجاب است و زن بیحجاب هیچ ارزشی در مملکت اسلامی ندارد و شما باید از زینب(علیها السلام) الهام بگیرید و در تربیت فرزندان خود خیلی خیلی دقت کنید که فردی مفید برای اسلام و مسلمین باشند. در این صورت در روز قیامت پیش فاطمه زهرا(علیها السلام) روسفید خواهید بود.
لازم به گفتن است که بعد از شهادت من، از پدر و مادر و خواهر و برادرانم میخواهم که زیاد بیتابی نکنید و زیاد گریه نکند و به یاد سرور شهیدان امام حسین(علیه السلام) گریه کنند. به یاد علیاکبر(علیه السلام) و به یاد قاسم(علیه السلام) و به یاد علیاصغر(علیه السلام) طفل ششماهه امام گریه کنید.
در ضمن مقدار پولی که از طرف کارخانه برایم پرداخت خواهند کرد، بابت حقوق برایم نماز و روزه قضا بگیرید که در وصیت قبلی که نوشتهام، چند ماه آن را قید کردهام. به کسی بدهکار نیستم و از کسی طلبکار نیستم. از دوستان و آشنایان و همشهریان میخواهم که مرا حلال کنند.
آزادمردی از تبار آزادمردان ظلمستیز، غیرتمند و اسطوره مقاومت و ایثار. الگویی برای زیستن و زیر بار ظلم نرفتن. شهید علی قربان زاده در بیست و یکم شهریورماه ۱۳۴۱، در روستای آسیابک از توابع شهرستان زرندیه در خانوادهای مسلمان و سختکوش به دنیا آمد. دوران کودکی را به تحصیل میپرداخت و تا کلاس اول متوسطه در رشته علوم انسانی درس خواند. با شکلگیری انقلاب اسلامی به صف مبارزان انقلاب پیوست و با حضور در مساجد و پایگاههای بسیج به پاسداری از انقلاب اسلامی میپرداخت. پس از مدتی در شرکت لاستیکسازی پارس مشغول به کار شد و همزمان با کار به همکاری با بسیج ادامه داد.
با شروع جنگ تحمیلی به عنوان بسیجی گردان ولیعصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) چندین مرحله در جبهه حاضر شد و خدمات قابل توجهی انجام داد. سرانجام پس از چندین ماه حضور در مناطق عملیاتی در تاریخ سیام اردیبهشتماه سال ۱۳۶۵، در جزیره مجنون عراق بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. پیکر شهید قربان زاده پس از تشییع در آسیابک در کنار سایر شهدای این خطه به خاک سپرده شد.