بسم الله الرحمن الرحیم
این روزها فصل امتحان دادن به خداوند است، خدا کند خداوند گناه ما را ببخشد و بقیه دوستان را به راه راست هدایت کند. ای خداوند بزرگ من از تو طلب بخشش میکنم و از تو میخواهم که ما را به راه راست هدایت کنی و این راه را که من و ما برگزیدهایم، هر چه زودتر شهادت را نصیبمان کنی که هر چه زودتر کولهبار سنگین خود را زمین بگذاریم.
خدایا من اکنون که توفیق جهاد در راه تو در میدانهای کفر صدام نصیبم شد، شکرگزارم و امیدوارم که بتوانم در این راه بزرگ و بتوانم از این امتحان خوب بیرون بیایم و حرکت کردن و آمدن من به جبهه تنها به خاطر این است که اسلام در خطر است و برای صیانت از آن حرکت خود را الزامی میدانستم و چون رضای خدا در این میدیدم، حرکت کردم. آن رضایی که روزی حسین(علیه السلام) آن را درک کرد و ندا سر داد و حرکت کرد و امروز رهبر ما، امام خمینی(قدس سره) آن ندا را سر داده، الهی رِضاً بِرِضائِکَ و تَسلِیمَاً لِاَمرِکَ.
بارالها تو را وسیله شفاعت اولیایت قرار میدهم و اولیایت را وسیله پذیرش شفاعتم قرار میدهم که به ما رحم کن و با معرفت و محبت بر ما منت بگذار و ما را از ظلمات به نور رهبری فرما که اثر خودت را به ما بشناسانی. تو را دوست خواهیم داشت و چون تو را دوست داشتیم، تو آتش بر خرمن هر چه باطل و جهل و غرور است، خواهد زد و بلکه آتش محبت تو هر چه حجاب میان ما و توست، به آتش خواهد کشید و ما آن چنان خواهیم شد که تو دوستانت را آن چنان میخواهی که ما بندگانی هستیم که به احسان تو اصرار داریم بلکه ما همسایگان و میهمانان توایم.
برادران و خواهران عزیز توجه کنید که علی(علیه السلام) میفرماید: ظلمی که آمرزیده نمیشود، شرک به خداوند است و چیزی را با خدا همتا قرار ندهید و سنت پیغمبر(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) را ضایع نسازید یعنی بر خلاف دستورات آن حضرت رفتار ننماید ... .
به یاد مرگ و به یاد پیشامدهای بعد از مرگ که نا آگاه بر آن درآیی بسیار باش تا وقتی که مرگ به نزد تو آید، خود را آماده نموده باشی که مبادا تو را دریابد و بر تو غلبه کند پس آگاه باشید ... ما باید به سخنان این رهبر توجه کنیم و عمل کنیم و به مسئله ولایتفقیه زیاد توجه کنیم و مهمترین مسئله، ولایتفقیه است. ولایتفقیه همان رسالت انبیاء و امامان معصوم(علیهم السلام) را بر دوش دارد و ما سعی کنیم تسلیم دستورات امام(قدس سره) باشیم چرا که غیر از این باشد و تسلیم امام(قدس سره) نباشیم به کمال نخواهیم رسید.
برادران توجه کنید به گروههای چپی و راستی و از توطئههای آنها آگاه باشید و آنها را محکوم کنید مخصوصاً این منافقین که از همه بدترند و توجه زیادی به قرآن کنید تا بتوانید معیار را، قرآن قرار دهیم و حرفها را با قرآن بسنجید و اگر دیدید هر طرف حق است از حق خوب پشتیبانی کنید و اگر هم باطل را شدیداً محکوم کنید و از بین ببرید تا انشاءالله به قول علی(علیه السلام) دشمن ستمگر و یاور ستمدیده باشید و اگر حرفی یا عملی میکنید خالص برای خدا باشد.
مادرم و پدرم و خواهرم و برادرم که منت من در دل شما بسیار است و رنج و اندوه از دست رفتن من برایتان سنگین است ولی در راه الله و در راه به ثمر رسیدن حکومت اسلامی بسی ناچیز است و از درگاه خداوند شما باید تشکر کنی که این نعمت را برای شما ارزانی داشت و شما را از این ثواب برخوردار گردانیده است.
عزیزانم شما را به حضرت باریتعالی سوگند میدهم که مرا فراموش کنید و مبادا خدای ناکرده ناشکری کنید و اجر و منزلت خود را در برابر حضرت پروردگار از میان ببرید.
مادر عزیزم میدانم غم از دست دادن فرزند برای شما مشکل است، گر چه من بگویم فراموش کن ولی میدانم که این امر برای مادر امکانپذیر نمیباشد. ولی مادر عزیز، عمر دنیا کوتاه است بالاخره آدمی یک روز آمده، یک روز هم از دنیا میرود، چه بهتر که مرگ انسان شهادت در راه الله باشد.
مادر عزیز از زحماتی که در مدت 21 (بیست و یک سال و اندی) از عمر من کشیدی تشکر میکنم و از خدای باریتعالی اجر و منزلت در بهشت خداوند بر شما عنایت فرماید.
از خواهران عزیزم و برادران عزیزم میخواهم که صبر و استقامت کنید و خیلی ناراحت نباشید بلکه خوشحال باشید چون من این هدف را کشته شدن در راه این هدف متعالی را از که ما را به راه راست هدایت کنی و این راه را که من و ما برگزیدهایم هر چه زودتر شهادت را نصیبمان کنی که هر چه زودتر کولهبار سنگین خود را زمین بگذاریم. خدایا من اکنون که توفیق جهاد در راه تو در میدانهای کفر صدام نصیبم شد، شکرگزارم و امیدوارم که بتوانم در این راه بزرگ و بتوانم از این امتحان خوب بیرون بیایم و حرکت کردن و آمدن من به جبهه تنها به خاطر این است که اسلام در خطر است و برای صیانت از آن حرکت خود را الزامی میدانستم.... .
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف)خمینی(قدس سره) را نگهدار.
اکبر علیمحمدی در تاریخ 1342 در شازند در خانوادهای متوسط و مذهبی، دیده به جهان گشود. دوران تحصیلات خود را در محل زندگی خود شروع کرد و تا پایان دورهی راهنمایی درسش را ادامه داد. او بسیار سختکوش و خوشاخلاق بود. او فردی صبور و پر عاطفه بود و نسبت به خانواده و خویشاوندان بسیار مهربان بود. کمحرف بود. تا سؤالی از او نمیکردی، سخن نمیگفت. روحیات اخلاقی و عاطفی ایشان بسیار قوی بود. زیاد مطالعه میکرد و کتابهای مورد علاقهاش اصول کافی، اسرار نماز، در مورد رمضان، درباره مرجعیت و روحانیت، اسرار الصلوات، درسهایی از نهجالبلاغه و... بود. دارای کمالات زیادی بود. در بیشتر فعالیتهای اجتماعی مذهبی و سیاسی حضوری فعال داشت. همه را به خواندن نماز اول وقت، روزه و حفظ حجاب سفارش میکرد و همیشه میگفت: برای امام(قدس سره) و رزمندهها دعا کنید.
کلاس اول دبیرستان رشته برق بود که جنگ شروع شد و از آنجا اکبر علاقه زیادی به امام خمینی(قدس سره) ولیفقیه خود داشت، درس را رها کرد و به فرمان امام(قدس سره) دلها و برای انجام وظیفه خطیر دفاع از اسلام و پشتیبانی از ولایتفقیه در پی فرمان امام(قدس سره) به جبهه اعزام شد. با وجود سن کمش دلیریها و رشادتهای فراوانی را در خط مقدم جبهه از خود بر جای گذاشت و شجاعتش مثالزدنی بود. در همان سالهای جنگ به عضویت سپاه پاسداران درآمد و در همان سنین جوانی به فرماندهی گروهان در گردان علی بن ابیطالب(علیهما السلام) منصوب شد. فعالیتهای مذهبی و اجتماعیاش حتی در جبهه نیز ادامهدار بود و او برای رزمندگان آموزش قرآن برگزار میکرد و در سپاه نیز ایدئولوژی تدریس میکرد. تا اینکه ثمرهی تمام تلاشهایش را دید و در حین انجام وظیفه در تاریخ پانزدهم تیرماه سال 1365 در منطقه مهران شهد شیرین شهادت را نوشید. پیکر مطهرش در زادگاهش به خاک سپرده شد.