شهید محمدرضا نوری، کسی که خلعت سرخ شهادت برازنده وجود زیبایش شد و او را به دسته پرستوهای عاشقی رساند که دنیا را ترک کردند و برای رسیدن به سعادت بال و پر گشودند تا به بالاترین درجه انسانیت دست پیدا کنند. از جمله کسانی بود که در لباس بسیج قرار گرفت و به صورت داوطلبانه پا به عرصه جهاد گذاشت. سینهاش را سپر کرد تا دشمن بداند هیچکس را یارای مقابله با ایمان راسخ غیور مردان این سرزمین نیست. لباس بسیج را به تن کردند و همه یک دل و یک صدا برای مقابله با دشمن آماده شدند. بسیج شده بودند تا دست نامحرمان را از خاک پاک ایرانزمین کوتاه کنند.
او در شانزدهمین روز از بهار سال 1352 در شهرستان شازند در خانوادهای مؤمن دیده به جهان گشود. فرزند چهارم خانواده بود و نور دیده پدر و مادر و دیگر اعضای خانواده. کودکی زیبا و شیرینزبان که در دل همه جا باز کرده بود.
روزهای خوش کودکی را پشت سر گذاشت و کمکم قدمهای کوچکش را به سمت دبستان بر میداشت. در کلاس سوم راهنمایی مشغول به تحصیل بود که مردانه عزم جهاد کرد. او چون دیگر رادمردان آن روزگار لباس بسیج را به تن کرد و چون پرستویی عاشق رهسپار آسمان عشق و ایمان شد. در واحد بهداری در لشکر مهندسی رزمی 42 قدر مشغول به خدمت شد و به مدت شش ماه مهمان کربلای ایرانزمین بود. تا اینکه در بیست و هفتمین روز از خردادماه سال 1367 در جزیره مجنون با اصابت ترکش به بدنش به درجه رفیع شهادت نائل آمد. روح بلندش آسمانی شد و پیکر مطهرش را در گلزار شهدای شازند به خاک سپردند.