شهید مجید گنجی، در نهمین روز از آبان ماه سال 1350 در شهرستان اراک و در خانوادهای مذهبی و انقلابی دیده به جهان هستی گشود. روزگارش به گونهای میگذشت که سختیها و مشکلات را لمس میکرد. پدرش کارگر بود و سعی داشت تا نان حلال بر سفره بیاورد و آنها نیز با قناعت زندگی خوبی را برای خویش ساخته بودند. او توانست تا مقطع متوسطه درس بخواند. مجید بر خلاف نوجوانان دیگر که در تابستانها به تفریح و گردش میپرداختند، ایشان از صبح زود ساعت 4 صبح میرفت مغازه نانوایی مشغول به کار میشد. با این که شاگرد نمونه بود، به جای گردش و تفریح مشغول به کار میشد.
در کلاس اول دبیرستان درس میخواند که برترین تصمیم زندگیاش را گرفت. او ماهها در بسیج فعالیت کرده بود و حالا در آستانه شانزدهسالگی بعد از دیدن آموزشهای 45 روزه نظامی عازم جبهه میشد. دل کندن و خداحافظی برای او که تنها شانزده سال داشت، بسیار سخت بود؛ ولی وقتی به هدفی که داشت فکر میکرد آرام میشد. راه را برای خویش هموار کرد. او نزدیک به هشت ماه در جبهه بود و در آخرین مأموریت هنگامی که به عنوان بسیجی گردان فتح در لشکر مهندسی رزمی 42 قدر به منطقه جنگی غرب اعزام شده بود در ارتفاعات گزیل در غرب شیخ سله عراق بر اثر اصابت ترکش توپخانه دشمن در بیست و ششم اسفندماه سال 1366 به درجه رفیع شهادت نائل گشت. پیکر مطهرش را در گلزار شهدای اراک به خاک سپردند.
مادرش میگوید:
زمانی که میخواست برای بار آخر اعزام شود به من گفت: مادر، من میخواهم بروم جبهه و نمیتوانم در تشییع جنازه دوستم، ابوالفضل حسینخانی، شرکت کنم. تو باید حتماً بروی چندین بار به من گفت. یک سال بعد از شهادت دوستش، ایشان به شهادت رسید.