بسم الله الرحمن الرحیم
(وَمَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ).[1] و هر كس بر خدا اعتماد كند، او براى وى بس است.
... شهادت مرتبهای نیست که همه لایق آن باشند.
این وصیتنامه را هم از آن بابت مینگارم که احتمال شهادت برایم بسیار بعید میباشد ولی به هر حال آرزو بر جوانان عیب نیست. تنها یک راه نجات هست که میتوان امیدوار بود و آن شهادت است، چرا که شهید با اولین قطره خونی که از او ریخته میشود تمام گناهانش پاک میشود. اگر من لایق شهادت شدم برایم گریه نکنید. به هر حال شاید به برکت خون شهیدان من هم آمرزیده شوم.
جائی که عقاب پر بریزد از پشه ناتوان چه خیزد
اگر من شهید شدم ناراحت نباشید، برایم گریه نکنید، اگر گریه میکنید برای امام حسین(علیه السلام) گریه کنید. برای آن گریه کنید که بچههایش یتیم مانده است. از هر که از من ناراحت است، حلالیت بگیرد، از دوستانم حلالیت بگیرید. شما را به خدا میسپارم.
1. سوره طلاق، 3.
شیرمردی که شرایط حساس و بحرانی کشور را به خوبی درک کرده بود و خوب میدانست اگر در مقابل دشمن بعثی سینه سپر نکنند، ممکن است ایران اسلامی و انقلاب زیبای مردم به دست مستکبران جهان آسیب ببیند، لذا لباس رزم پوشید و در راه سرافرازی میهن اسلامی جانفشانی کرد.
شهید محرمعلی گنجی، در نهم فروردینماه سال 1347 در روستای ستق از توابع نوبران در شهرستان ساوه دیده به جهان گشود. او پسر سوم خانوادهای مؤمن و معتقد بود؛ خانوادهای که محبت اهلبیت(علیهم السلام) را در دل خود پرورش میدادند و تلاش میکردند تا فرزندانشان هم در این راه قرار بگیرند. او تا پنجم دبستان درس خواند اما پس از آن ادامه تحصیل نداد. چرا که شرایط و امکانات برای ادامه تحصیلش مساعد نبود. بنابراین در کنار پدر در مزرعه مشغول به کار شد.
محرمعلی در اوایل سال 1365 با پیوستن به بسیج دوره آموزش نظامی را پشت سر گذاشت و به عنوان بسیجی گردان ولیعصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) از لشکر 17 علی بن ابیطالب(علیهما السلام) عازم جبهه شد. او نزدیک به دو ماه در خط مقدم جبهه با دشمن بعثی جنگید و در چهارم دیماه سال 1365 در حین عملیات کربلای 4 در منطقه شلمچه به شهادت رسید. پیکر مطهر شهید پس از تشییع در زادگاهش به خاک سپرده شد.