سلام و درود به رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران. سلام درود بر خمینی(قدس سره) و شهیدان جنگ تحمیلی .... اینجانب عباسی مادر شهید قنبر قربانی هستم. از فرزند شهیدم میگویم:
شهید قنبر قربانی در سال 1345 در روستای جمالآباد قره کهریز در 30 کیلومتری اراک به دنیا آمد. در روستا با مشکلات فراوان او را بزرگ نمودهام که در روستا یک شعیر کشاورزی داشتیم که خرج و مخارج زندگی را به سختی تأمین میکردیم. قنبر علاقه زیادی به پدر و مادر و برادر و خواهران داشت. او در کودکی به پدر در کشاورزی کمک میکرد. در کودکی داخل تنور آتش افتاد که دو ماه در بیمارستان اراک بستری بود. تا کلاس پنجم ابتدایی تحصیل کرد و چون مدرسه بالاتر از پنجم نبود و در روستا هم کشاورزی خرج و مخارج زندگی را تأمین نمیکرد، به شهر اراک آمد و دنبال کار میگشت. یک روز به روستا آمد و گفت: در یک نانوایی مشغول به کار شده است. شبها همانجا میخوابید. پولی را که بابت کار کردنش میگرفت، ماه به ماه به پدر میداد. در محرمها در هیئت سینهزنی و زنجیرزنی شرکت میکرد و از نظر حجاب اسلامی به خواهران خود زیاد تأکید مینمود و با دستهای خود زحمت میکشید تا که پدر و مادر راحت زندگی کنند.
در سالهای جنگ برای انجام خدمت سربازی دفترچه گرفت و برای آموزشی به پادگان کرمان رفت. بعد از آن تقسیم شدند و او به منطقه شلمچه در خرمشهر رفت که آن روزها جنگ بود.
نامهای به برادر بزرگش نوشت، از پدر و مادر و برادر و خواهر و فامیل حلالیت میطلبد و مینویسد که من به 3 نفر بدهکار میباشم که از برادر بزرگش درخواست مینماید که آنها را بدهد. در سال 1365 خبر شهادت او را آوردند. همه اهالی روستای جمالآباد آمده بودند و او را با احترام به خاک سپردند. سرباز لشکر 92 زرهی اهواز در بیست و دوم مهرماه سال 1365 در بمباران منطقه شلمچه به شهادت رسید.