چهار فرزند داشت، قد و نیم قد، ولی همه را گذاشت و راهی جبهه شد. باید هدفی بزرگ در سر باشد که حاضر شوی زن و زندگی و فرزندانت را رها کنی و به مسلخ خطر بروی. باید دلت آنقدر بزرگ باشد که غم رزق و روزی آنها نخوری و برای پیروزی اسلام اسلحه به دوش بکشی. باید روحت آنچنان بلند باشد که تو را در سنگر اسیر کند و دل از دنیا بکنی و بتوانی فقط اسلام را و بزرگی راهی که در آن قدم گذاشتهای، را ببینی. شهید قنبرعلی قربانی؛ شهیدی است که دل از همهی دنیا و لذتهایش کنده بود و قدم در راهی مقدس نهاد که پیروزی اسلام را در نتیجهی خویش داشت.
او در دومین روز از آذرماه سال 1341 در روستای عینآباد از توابع شهرستان ساوه و در دل خانوادهای مذهبی و کشاورز که با سختی و مشکلات زیادی روزگار میگذراندند، دیده به جهان هستی گشود.
فقط دوره ابتدایی را درس خواند. این دوره را که به پایان رساند، درس را رها کرد و به کار و کشاورزی روی آورد و توانست فعالیتهایش را در زمین کشاورزی و دوشادوش پدر انجام دهد. مهربان بود و عاشق مردم و کمک به آنها. دستگیری میکرد از انسانهایی که طلب کمک میکردند. از زمینهای کشاورزی که با پدر بر میگشتند خانه، با همه سلام و تعارف میکرد و اگر میدید که هنوز کسی از کارهایش مانده است، از پدر میخواست تا اجازه دهد به کمک او برود و محصولاتش را جمع کند. قنبرعلی زود ازدواج کرد و صاحب چهار فرزند زیبا شده بود و آنها را هدیههای الهی میدانست. در تربیتشان کوشید. چند سالی از جنگ گذشته بود که برای گذراندن دوران خدمت سربازیاش راهی جبههها شد. دل از همه کند و دل به خدایی داد که بالای سرش بود. پاسدار وظیفه واحد تدارکات در لشکر مهندسی رزمی 42 قدر بود که در حادثهی تصادفی در جادهی خرمآباد به شهادت رسید. پیکر مطهرش را در جوار امامزاده عقیل شهرستان اسلامشهر به خاک سپردند.