شهید مرتضی حیدری در اولین روز از اردیبهشت ماه سال 1345 در روستای شهرجرد از توابع شهرستان اراک و در خانوادهای روستایی و باصفا دیده به جهان هستی گشود. پس از طی دوره تحصیلات ابتدایی وارد مدرسه راهنمایی شده و به تحصیل پرداخت تا این که به دلیل علاقهای که به علوم تجربی داشت با موفقیت وارد دبیرستان علوی اراک شد و تا سال دوم متوسطه در رشته علوم تجربی به تحصیلش ادامه داد و بعد از آن درس را رها کرد و برای دفاع از میهن اسلامیاش به جبهه رفت. در دوران انقلاب و بعد از انقلاب به دلیل عشق و علاقهای که به انقلاب اسلامی و امام خمینی(قدس سره) داشت، همیشه با منافقین و افراد ضد انقلاب با شدت و قاطعیت برخورد میکرد. به طوری که هیچکس در مقابل او جرأت دهنکجی به امام(قدس سره) و انقلاب را نداشت. ولی از طرفی در مقابل افراد مسلمان و حزبالله متواضع و سر به زیر بود و خود را کوچکتر از آن میدانست. به راستی که او مصداقی از آیه شریفه )مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ).[1] بود. زبان از گفتن و نوشتن خصوصیات شهید مرتضی عاجزند ولی باز نمیتوان از کنار آنها ساده گذشت. همیشه سعی میکرد زندگیاش ساده و بدون آلایش و به دور از تجملات باشد. مرتضی وقتی هم که در جبهه نبود همیشه به فکر جبهه و رزمندگان اسلام بود و سعی میکرد که به اندازه توان خود به یاری رزمندگان بشتابد. چندین بار به جبههها شتافت و در گردانهای رزمی به پیکار، رو در رو با خصم زبون میپرداخت و جبهه شاهد حماسههای مرتضی بوده و آنها را در خود ثبت کردهاند. او به عنوان بسیجی گردان علی بن ابی طالب(علیهماالسلام) به جبهه اعزام شد و بعد از دیدن آموزشهای حدود 8 ماه در خدمت اسلام و جبهه بود و در نهایت در بیست و نهم آبان ماه سال 1362 در ارتفاعات کانی مانگا (پنجوین) عراق در حین عملیات والفجر 4 به شهادت رسید. پیکر مطهرش را در گلزار شهدای شهرجرد به خاک سپردند.
1. سوره فتح، 29.