بسمالله الرحمن الرحیم
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي يُؤْمِنُ الْخَائِفِينَ و يُنَجِّي الصَّالِحِينَ وَ يَرْفَعُ الْمُسْتَضْعَفِينَ وَ يَضَعُ الْمُسْتَكْبِرِينَ وَ يُهْلِكُ مُلُوكاً وَ يَسْتَخْلِفُ آخَرِينَ.[1]
حمد و سپاس خدایی را سزاست که به خائفان ایمنی بخشید، صالحان را از چنگال ستمگران برهاند و مستضعفان را عزت و رفعت و قدرت عطا فرمود و مستکبران و قدرتهای الحادی را ذلیل و خوار سازد و پادشاهان را هلاک کرده و دیگر بندگان صالح و شایسته را جانشین آنان گردانید.
سلام بر منجی انسانها، امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) و سلام بر نایب بر حقش امام خمینی(قدس سره) و سلام بر شهیدان راه حق و انقلاب اسلامی و سلام بر تمامی شهیدان از صدر اسلام تا کربلاهای ایران و سلام و درود به جانبازان و مفقودین کربلاهای ایران. اینجانب مسلم حیدری شهادت میدهم به وحدانیت خدا و رسالت محمد مصطفی(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و امامت علی(علیه السلام) و فرزندانش و شهادت میدهم که مرگ حق است، بهشت و جهنم حق است و قیامت آمدنی است و شکی در او نیست و خداوند روزی همه مردگان را زنده خوهد کرد و بالاخره همه میمیرند چه بهتر که مثل علی(علیه السلام) بهترین مرگ یعنی شهادت را انتخاب کند. ای مردم دنیا حرکتی در ایران آغاز شده که ریشه این حرکت ایمن به خداست و ایمان به قیامت است. ای محرومان دنیا اگر میخواهید از شر مستکبران نجات پیدا کنید، تنها راهش ایمان به خدا و قیامت و اعتقاد به مکتب اسلام است. به راستی ما چگونه قادر بر درک عظمت و اوج و بلندای این نعمت عظمای الهی هستیم و چگونه از عهده شکر و سپاس این نعمتها بر آییم و با کدامین توشه و توان لطف و امتنان خدای مهربان را پاسخ گوییم؟ آری نعمت جمهوری اسلامی و حاکمیت الهی و رهبری را میگوییم و این پدیده تاریخ بعد از جریان کربلا که از برکات و ثمرات بی نهایت مادی و معنوی آن زبانها لال و قلمها قاصر و خودها نا توانتر از آنند که به وصفش بپردازند ولی اما بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثْ.[2] (نعمت پروردگار خويش با مردم سخن گوى) هدف من و بقیه رزمندگان و شهیدان و مفقودین مسلمان در جبهههای ایران پول و مقام و خودخواهی و خوشگذرانی نبود و نیست بلکه هدف همان هدف حسین بن علی(علیهماالسلام) و سرور شهیدان است یعنی همان اصلاح جامعه مسلمان یعنی امر به معروف و نهی از منکر. مردم شهید پرور ایران و به خصوص مردم قهرمان اراک و روستای شهرجرد به شما توصیه میکنم این نعمتی که خداوند پس از قرنها به ما اعطا فرموده یعنی نعمت امام(قدس سره) و نعمت مردم و این عزت را قدر بدانید. امام(قدس سره) را تنها نگذارید جبههها را پر کنید، مسجدها را پر کنید. نماز را به جماعت به پا دارید که ستون دین نماز است. همه با هم همدل و همرنگ در راه خدا فعالیت کنید. این خونها برای آن ریخت که مسلمانها همه با هم متحد شوند و خدا را عبادت کنند. ای جوانان نکند در رختخواب ذلت بمیرید که امام حسین(علیه السلام) در میدان نبرد شهید شد و مبادا در حال بیتفاوتی بمیرید که علیاکبر(علیه السلام) امام حسین(علیه السلام) در راه هدف پدر شهید شد. ای پدران و مادران مبادا از رفتن فرزندانتان به جبهههای نبرد حق علیه باطل جلوگیری کنید که فردا در محضر خدا نمیتوانید جواب حضرت زینب(B) که تحمل 72 شهید را نمود، بدهید. همه مثل خاندان وهب فرزندانتان را به جنگ با کفار بفرستید و حتی پیکر او را هم تحویل نگیرید زیرا مادر وهب فرمود: سری که در راه خدا دادهام هرگز تحویل نمیگیرم. من پیرو خط رهبرم خط خمینی(قدس سره) کبیر که از تبار ائمه معصومین(علیهم السلام) است. من خود را سرباز و جانباز او میدانم و همه هستی خود را از او میدانم که راه او، راه نبوت و امامت و ولایت است، او که از حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) الهام میگیرد. خدایا به من لیاقت لقای خود را مرحمت فرما آمین. پدر گرامی این مصیبتها و سختیها زودگذر و تمام شدنی است ولی در و قابل به نعمت ابدی نائل خواهی شد، انشاء الله که برگشت ما همه به سوی اوست. نکند خدای نا کرده شیطان انسی و جنی شما را وسوسه کند و خدای نا کرده زبان به شکایت بگشایی و آنچه که از قدر و منزلت شما میکاهد بر زبان جاری کنی. مادر گرامی حقت را بر من حلال فرما به خدا رضایت خدا در گور رضایت شما میباشد و خیلی مقامت بالاست و از تو میخواهم هنگام نماز رزمندگان و امام(قدس سره) عزیز را دعا کنی. برادران امکان دارد دیگر شما را نبینم ولی تقاضا دارم اسلحه مرا از زمین بردارید و نگذارید بر زمین بماند و مشت محکم بر دهان منافقین بکوبید و به درگاه خدا استغفار و دعا را از یاد نبرید که بهترین تسکین برای دردهاست و همیشه به یاد خدا باشید. خواهران گرامی از شما هم عذر میخواهم و شما را سفارش میکنم به حجاب اسلامی که سیاهی چادر شما از سرخی خون ما رنگینتر است و نگذارید این عروسکهای شرق و غرب خون هزاران شهید را با بیبند و باری خود زیر پا بگذارند که آنان هدفشان زیر پا کردن اسلام است و میخواهند فحشا و فساد را باز هم در مملکت اسلامی رواج دهند بر شما تکلیف است که با آنها مبارزه کنید و نگذارید که پا روی خون شهدا بگذارند و خون شهدا و اسلام عزیز و اماممان(قدس سره) و این مملکت را به مسخره بگیرند و با آنها مباشرت و خرید و فروش نکنید و آنها را به زبالهدان تاریخ بیندازید.
و اما همسرم شما حقت را بر من حلال کن چون شما در خانه من زیاد برای من زحمت کشیدی و آن طور که وظیفه من بود نکردم و برای شما کوتاهی کردم و نتوانستم حق شما را ادا کنم و به خواستههای شما رسیدگی کنم امیدوارم که مرا ببخشید و حقت را بر من حلال نمایی. همسرم سکینه امیدوارم که در مشکلات صبر و استقامت پیشه کنی و سختی را تحمل کنی و راه شهدا را ادامه بدهی اگر چه مشکل است ولی با توکل به خداوند و با صبر و شکیبایی میتوانی این بار غم را تحمل کنی که تو هم مثل همسران دیگر شهدا خم به ابرو نیاوری و راضی باشی به آنچه خدا راضی است و آن گونه زندگی کنی که حضرت زینب(B) زندگی میکرد یعنی رساندن پیام خون شهیدان است و فرزندان عزیز را اول به خداوند متعال و دوم به شما میسپارم انشاءالله که آنان را همانند پیروان حسین(علیه السلام) و زینب(B) تربیت نمائی و پروردگار به خاطر این زحمات تو شما را اجر فراوان عطا فرماید انشاءالله. و ای فرزندانم میثم و معصومه شما باید پیرو خون شهیدان که همان راه امام حسین(علیه السلام) است باشید انشاءالله.
در آخر همگی شما را به خداوند بزرگ میسپارم. در ضمن محل دفن من گلزار شهداء شهرجرد باشد. خدایا خدایا تا انقلاب مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) خمینی(قدس سره) را نگهدار مسلم حیدری 8/12/1363 هجری شمسی.
1. دعای افتتاح.
2. سوره ضحی، 11.
در پانزدهم فروردین 1337در روستای شهرجرد از توابع شهرستان اراک در خانوادهای کشاورز و متدین متولد شد. تا دوم راهنمایی تحصیل کرد و پس از آن در کنار پدر مشغول به کار شد. با اوجگیری راهپیماییهای اول انقلاب با روحیه انقلابی در صف مجاهدان انقلاب اسلامی در آمد و به نگهبانی از دست آوردهای انقلاب میپرداخت. در سال 1358 ازدواج کرد و از او سه فرزند به یادگار ماند. با شروع جنگ تحمیلی به اتفاق برادر شهیدش حسین به بسیج پیوستند و پس از مدتی که حسین راهی خدمت سربازی شد. مسلم به سبز پوشان سپاه پیوست. در طول دوران دفاع مقدس بارها به جبهه اعزام شد و در هفت عملیات شرکت کرد.
مسلم که از قافله شهدا جا مانده بود. بارها در مزار شهدا از همرزمانش درخواست میکرد تا او را شفاعت کنند تا در صف شهدا جای بگیرد. سرانجام این تضرعها اثر کرد و او با نیت خالص در سیزدهم فروردین ماه سال 1370 در عملیاتی که علیه منافقین در مرز عراق انجام شد، به عنوان کادر گردان امام حسین(علیهم السلام) در عملیات شرکت کرد و در حال رزم با دشمن به آرزوی دیرینهاش رسید و به درجه رفیع شهادت نائل آمد. پیکر شهید در عرصه نبرد متلاشی شد و اثری از او بر جای نماند.