شهید غلامعباس عمرآبادی فرزند حسین، در اول اسفندماه 1343، در روستای عمرآباد از توابع شهرستان اراک به دنیا آمد. دوران طفولیت تا سن 7 سالگی را تحت نظر پدر و مادر در تهران و عمرآباد سپری نموده و بعد از سن 7 سالگی به دبستان رفت و کلاس اول و دوم را در تهران گذراند و برای ادامه تحصیل و کلاس سوم به روستا آمد و تا پایان سوم راهنمایی را در همان قریه ادامه داد.
شهید غلامعباس از آن زمانی که چشم به دنیا گشود، دارای قلبی پاک و عشق به الله داشت. طرز برخوردش با مردم به نیکی بود و بسیار با وقار و مؤدبانه رفتار میکرد به طوری که بعد از شهادتش همهی دوستان و بستگانش در غم از دست دادن این گوهر نایاب فرو رفته بودند. نسبت به پدر و مادر کاملاً موازین اسلامی و شرعی را رعایت مینمود و برای پدر و مادر خود هیچگونه ناراحتی به وجود نمیآورد. در تمام جلسات مذهبی از دعای کمیل و توسل و قرائت قرآن و مجالس عزاداری سیدالشهدا(علیه السلام) شرکت مینمود و در بعضی موارد اداره جلسات را به عهده میگرفت. از آن زمانی که خود را شناخت، در مسائل دینی دارای علمی فوقالعاده بود و برای احکام دین اهمیت زیادی قائل میشد.
در جبهه نیز با همرزمانش صمیمی و مهربان بود بهطوری که در عملیات هنگامی که میدید دوستان و همرزمانش مجروح یا زخمی میشدند، حتی لباسهای خود را پاره میکرد و به جای باند روی زخمهای مجروحین میپیچید که یکی از دوستان نزدیک او روز هفتم شهادتش میگفت: من روز عملیات، شهید غلامعباس را دیدم با لباسهای زیرپوش خود نزد من آمد. گفتم: لباسهایت را چه کردی؟ به من گفت: مجروحین را با آن میبستم.
تا دوم راهنمایی به تحصیل پرداخت، بعد از آن تحصیل در حوزه علمیه را آغاز کرد. علیرغم علاقه شدیدی که به پدر و مادرش داشت و دوری از آنها برایش سخت بود، عزم جنگ کرد. بعد از حلالیت خواستن از خانواده به عنوان بسیجی راهی جبههها شد. قبل از آن یک دوره مختصر رزمی در بسیج اراک و تهران طی کرده بود. به مدت 12 روز در جبهه غرب پاسداری نمود و پس از پایان مأموریت بازگشت و بعد از 15 روز برای بار دوم به عنوان داوطلب عازم جبهه جنوب شد. البته این بار از سپاه اراک اعزام شده بود. او در عملیات والفجر مقدماتی حضور داشت و گامهای مؤثری برداشت. تا اینکه در تاریخ بیست و چهارم اسفندماه سال 1361 در منطقهی عملیاتی پاسگاه زید، دار فانی را وداع گفت و به شهادت رسید. پیکر مطهرش را در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپردند.