سلام و درود به رهبر کبیر انقلاب امام خمینی(قدس سره).
هان ای زندگان! آگاه باشید قافله مرگ همچنان به مقصد در حرکت است و شما نیز بهزودی بدان ملحق میشوید و مادر جان! سعی کنید از شهادت من برای اسلام و انقلاب بهرهبرداری کنید و تقویت کنید و کسانی که به اندازه یک خشخاش با انقلاب و دولت مخالفند، نباید در تشیع جنازه من شرکت کنند و شما ای برادر و مادر عزیزم، استدعا دارم خود را از صبر کنندگان قرار دهید و خدا را شکر کنید که ثمرهی زندگیتان را در راه حق قرار دادید و در راه حق شهید شده نه در راههای ضلالت. مادر جان! اکنون اسلام نیاز به آبیاری دارد و تنها با خون ما جوانان به ثمر خواهد رسید.
از شما برادران عزیز میخواهم که اگر انقلاب را یاری نمیکنید لااقل ضدانقلاب نباشید. ملت اسلامی! امام(قدس سره) را یاری کنید و روحانیت اصیل را که سر منشأ تمام کارهای ما میباشد، از خودمان جدا نسازیم و از جوانان منحرف میخواهم که به دامان اسلام بیایند، اگر میخواهند خوشبخت شوند و اکنون شهادت مرگ پر افتخاری است که بارها به آن نزدیک شدهام ولی نصیبم نشده، شاید لایق شهید شدن نیستم زیرا که شهید مقامی والا دارد و من فردی گنهکار هستم. اینک که با یاری خدا به جبهه میروم نه برای انتقام بلکه به منظور احیای دینم و تداوم انقلابم و امنیت میهنم پای در پوتین میکنم و از خدای یاری میطلبم و از او میخواهم که هدایت کند .... ما تا آخرین قطره خونمان دفاع میکنیم تا دشمنان اسلام را از خاک کشور اسلامیمان بیرون کنیم، از پای نخواهیم نشست.
و یک پیام به امت شهیدپرور ایران از شما میخواهم که حسین(علیه السلام) زمان خمینی(قدس سره) بتشکن را تنها نگذارید و دستورات او را مو به مو اجرا کنید. و در آخر وصیت دارم که اگر من شهید شدم در کنار قبر پسر دائی خود، غلامحسین حبیبی به خاک بسپارید.
والسلام و رحمهالله برکاته و مادر جان! کتابهای من را به کتابخانه عیسی آباد تحویل دهید. مادر جان زیاد ناراحت نباشید. خداحافظ مادر عزیزم.
شهید سیفالله عیسی آبادی در اولین روز از شهریورماه سال 1343 در روستای عیسی آباد محلات دیده به دنیا گشود. کودکیاش در روستا سپری شد و دورهی ابتدایی را در روستا به پایان رساند. دورهی نوجوانیاش مقارن بود با شروع مبارزات مردمی علیه رژیم ستمشاهی. همچنان که مشغول به تحصیل در دوره راهنمایی بود، در مبارزه با رژیم بسیار فعال و زرنگ بود و در تظاهراتهای ده شرکت میکرد و همواره سعی داشت نفرت خود را از شاه و اعمالش ابراز کند.
به اجرای احکام دین بسیار پایبند و معتقد بود و نماز، روزه، خمس، جهاد، امر به معروف و نهی از منکر و جهاد و زکات. نمازش را به وقت میخواند و در حال نماز بسیار با تواضع، فروتن و ضعیف بود و علاقه شدیدی به امام(قدس سره) امت و نفرت شدیدی به منافقان داشت و همیشه میگفت: باید این منافقان نادان را به سختی سرکوب کرد. بسیار خوشاخلاق و مردمدار بود و همه مردم ده و همه کسانی که او را میشناختند و با او آشنا بودند او را خیلی دوست داشتند و بسیار طرفدار مظلوم و مخالف ظالم بود.
به مادر خود بسیار مهربانی میکرد و همیشه به دوستانش توصیه میکرد که با مادرتان خوشرفتاری کنید و به مادر خود در کارهای خانه کمک کنید. نکته دیگری از خصوصیات اخلاقی که از خصوصیات آشکارتر بود، مخالف سرسخت با سرمایهدار و مستکبران بود و از این لحاظ بسیار در درون خود رنج میبرد. همیشه دوست داشت خود باشد و میگفت: باید انسان بر جامعه تحمیل نشود و سربار جامعه نباشد. بسیار کار میکرد. در کارهای کشاورزی به برادر بزرگ خود کمک میکرد و همواره کمکحال خانواده بود.
بعد از شروع جنگ خود را به جبهههای نبرد حق علیه باطل رساند تا بیشتر به اخلاق و اعمال نیکش جامهی عمل بپوشاند و خود را فدای دین و عقایدش کند. او بسیجی گردان محمد رسولالله(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) از لشکر 17 بود که در دوازدهم آبان ماه سال 1361 و در سن 18 سالگی در جریان عملیات محرم در منطقه عملیاتی ارتفاعات مرزی حمرین جام شهادت را نوشید و مزد اعمالش را گرفت و به لقاءالله پیوست. پیکر مطهرش نیز در زادگاهش به خاک سپرده شد.