سوگند به آن که جانم در دست اوست. هر آینه دوست دارم در راه خدا کشته شوم، باز زنده شوم و دیگر بار کشته شوم، سپس زنده شوم و باز کشته شوم. امسال از گرفتن عید با آن برنامههای گذشته خودداری کنید، ما امسال عید نداریم. هیچ کس نباید داشته باشد، همان طور که ما اینجا توی لشکرها نه عید داریم نه تعطیلی؛ بنابراین شما نیز به خاطر خدا و به خاطر جنگزدگان و همه سربازان و پاسداران که اینجا هستند، از گرفتن عید با آن تفاصیل گذشته خودداری کنید.
نوروز 1360، جبهه جنوب.
ستاره وجود سرباز رشید اسلام، ناصر قضاوتی در اولین روز از مهرماه سال 1337 در آسمان شهرستان ساوه تابیدن گرفت. تحصیلات خود را تا پایان مقطع متوسطه در زادگاهش به اتمام رساند و موفق به اخذ دیپلم ریاضی شد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی با توجه به سوابق مبارزاتی در دوران ستمشاهی به عنوان پاسدار در کمیته انقلاب اسلامی مشغول به خدمت شد.
پرورش در خانوادهای مذهبی سبب شد تا از نوجوانی عاشق اهلبیت(علیهم السلام) و پس از آشنایی با سیره امام خمینی(قدس سره) شیفته ایشان شود. در روزهای آغازین انقلاب درک کرد که در لباس پاسداری میتواند شایستهتر به میهن اسلامی و ملت مسلمان ایران خدمت کند. گذشت و مهربانی و رعایت حقوق دیگران از ویژگیهای بارز شخصیت وی بود. او در کمیته انقلاب اسلامی منطقه 9 خدمت میکرد و در همان جا هنگام درگیری با اشرار و ضدانقلاب وابسته به منافقین (مجاهدین خلق) در پنجم مهرماه سال 1360 جان به جانآفرین تسلیم نمود و از آنجا که وصیت کرده بود، به خاطر مادرش در زادگاهش به خاک سپرده شود، در گلزار شهدای امامزاده سید علیاصغر(علیه السلام) ساوه دفن شد.