بسم الله الرحمن الرحیم
( يَا أَيُّهَا الْإِنْسَانُ إِنَّكَ كَادِحٌ إِلَى رَبِّكَ كَدْحًا فَمُلَاقِيهِ).[1] .....
عجب بحری است بحر عشق که هیچش کنار نیست آنجا جز آنکه جان بسپارند چاره نیست
به نام تو ای هستیبخش، که هستیام ز توست، و اشرف مخلوقات فقیر و درمانده درگاهت... وجودش بخشیدی، غفلت در ربودش گذشت، سر به طغیان نهاد، بسیار در وجودش رسوخ کرد، خیال کرد که کسی است، زهی خیال باطل که بی تو هیچ است، به نام تو که هرگز نتوان بیانت کرد، و مرا توانایی مدح و ثنای تو نیست، ...امید به بزرگواریات و رحمت بیپایانت مرا بر آن داشته است که از تو بخواهم که هدایتم کنی و حجابهایم بدری و مرا از زندانها و قفسها رهاییم بخشی و اکنون که به سوی تو هجرت آغاز کردهام توانم بخش تا از حجابهای خویش و خانههای قفس رهایی یابم و همره کاروان عشاق مهاجرت تا کهکشان شهادت پرواز کنم که بییاریات توانی ندارم.
ای نور؛ روشناییام ببخش تا از ظلمات خارج گردم، چگونه سپاست گویم ای تنها سزاوار ستایش، که سخت عاجزم و سلام و درود فراوان بر نائب بر حق امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) امام خمینی(قدس سره) امید مستضعفان جهان و سلام بر شهیدان آنان که درخت اسلام را با خون خویش آبیاری کردند. چه علوم الهی و چه دیگر علوم، که انسان در اثر تکامل در جنبههای قلبی و عقلی رشد خواهد کرد.
پدر و مادر را تا آنجا که میتوانی کمککار باش، خط امام(قدس سره) و ولایتفقیه را که همان خط اسلام است رها مکن، هواهای نفسانی را از خود دور کن ... 8 روز روزه بدهکارم و میخواهم سه ماه نماز اعاده شود. اگر برادر حسن رضایی زنده بودند ایشان این کار را تعهد کردهاند و اگر ایشان به درجه شهادت نائل شدند با مشورت حجتالاسلام و المسلمین حاجآقا مقدسی اینها گرفته و خوانده شود.
مقداری کتاب است و مقداری از آنها از پول شهریه است و چند تا از جمله (اصول کافی از حزب) میباشد و تعدادی نوار از برادران که زحمت تصمیم در مورد اینها با برادر محمدتقی ابراهیمی با مشورت حاجآقا مقدسی در موردش تصمیم بگیرند و اگر خواست به او داد، بدهند و اگر در کتابخانه القائم(عجل الله تعالی فرجه الشریف) و جاهای دیگر بود، بدهند.
1. سوره انشقاق، 6.
در عطر باغهای گل، بر سرزمین گل پرور محلات به سال 1339 خداوند مولودی پاک در دامن خانوادهای زحمتکش قرار داد. این ودیعه الهی را مهدی نام گذاردند. مهدی در دامن پاک مادر دوران کودکی را سپری کرد. بعد از رسیدن به سن مدرسه شروع به تحصیل در زادگاهش کرد. بعد از طی دوران ابتدایی و راهنمایی و دبیرستان علاقهاش به علوم اسلامی او را به مدرسه عالی شهید مطهری در تهران کشید و مقدمات را در آنجا به پایان برد. پس از یک سال که آمادگی لازم را یافت به حوزه علمیه قم آمد و در درس اساتید حاضر شد. طلبهای درسخوان فعال، متعهد و پر استقامت بود که مراحل ترقی را به سرعت طی میکرد. با توجه به خاطراتی که خود شهید نوشته ایشان هر سال برای کار به تهران میرفتند.
البته در زمان فراغت از تحصیل در تابستان که همین عزیمت ایشان به محیط بزرگتر باعث آگاهی بیشتر وی نسبت به جامعه و جهان پیرامونش شد.
او کمکم از درد جامعه خود آگاه شد لذا با ورود به کتابخانه مسجد القائم(عجل الله تعالی فرجه الشریف) گامی در جهت آگاهی بچههای دیگر نیز برداشت و پای آنها را نیز به پایگاههای مسجد باز کرد و همزمان با آموزش قرآن به نوجوانان از همان زمان کار سیاسی خود را آغاز کرد. در کار پخش اعلامیه و شرکت در تظاهرات فعالیتی جدی داشت و بارها از سوی مأموران مجروح و مصدوم شد. بعد از انقلاب برای تحصیل در کرج بار سفر بست و در آن شهر جلوی فعالیتهای منحرفانه منافقین را سد کرد.
با شروع جنگ، به آموختن فنون نظامی در کلاسهای فشرده بسیج مشغول شد و سپس به عنوان بسیجی گروهان یا زهرا(علیها السلام) از گردان جندالله در تیپ 17 علی بن ابیطالب(علیهما السلام) به سوی جبهههای نبرد راهی شد. او بعد از مدتها نبرد علیه ستمگران متجاوز سرانجام در عملیات فتح المبین در دومین روز از فروردینماه سال 1361 به پایان زندگی کوتاه و پر ثمرش رسید.
به خاک معرکه فرو غلتید و به شهیدان پیوست. پیکر مطهر شهید در زادگاهش آرام گرفت. پس از چهار سال بعد برادرش - احمد - نیز به شهادت رسید.