اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
( إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أُولَئِكَ يَرْجُونَ رَحْمَتَ اللَّهِ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ).[1]
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین.
شهادت برای ما آخرین تکامل است که باروی باز به سویش شتافته و خود را تسلیم آن نمودهایم.
اینجانب رضا هوشیار دارای شماره شناسنامه 1308 در تاریخ 13/8/65 به امید قبول شدن در درگاه حقتعالی و به حکم وظیفه شرعی و انسانی وصیت خود را با درود و سلام بر یگانه منجی عالم بشریت و نائب بر حقش رهبر کبیر انقلاب اسلامی جهان امام خمینی(قدس سره) آغاز میکنم.
پدر و مادر عزیزم ما چه کشته بشویم و چه بکشیم پیروز هستیم شهادت چون میوهای است که نمیتوان آن را کال از درخت چید. شهادت آگاهی است که برای وصول به این آگاهی باید سرمایهگذاری عظیمی کرد باید خدا و قرآن را شناخت و با پوست و گوشت خود آن را لمس کرد و یا به عبارت دیگر از مرحله ایمان و جهاد گذشت و تا مرز شهادت رسید. پدر و مادر مهربانم این وصیتنامه من پیش از شهادت است و قبل از اینکه سعادت نصیبم شود من شروع کردم و امیدوارم به یک پیروزی کامل برای خدا اسلام و قرآن جان بیارزشم را به آفریننده خود تسلیم نمایم. امیدوارم که برای شما فرزندی نیکو و صالح مرده باشم و از شما میخواهم پس از شهادتم هیچگونه ناراحتی به خود راه ندهید و بگوئید که رضا شهید شده و من امانتی بودم از طرف خداوند پیش شما و او گرفت زیرا به آرزوی خودم رسیدم و امیدوارم برادران و دیگر همرزمانم بتوانند با بیداری از این کشور اسلامی دفاع کنند. شما را به نماز و دوری از گناه دعوت میکنم و پیامم به عنوان یک برادر به شما توصیه میکنم که به خدا قسم این امام(قدس سره) را تنها نگذارید. ای پدر و مادر عزیزم هر موقع که به یادم افتادید یا سر قبرم آمدید و یا خواستید گریه کنید برای طفل ششماهه امام حسین(علیه السلام) گریه کنید که آن طفل آن روز هدف تیر دشمنان اسلام قرار گرفت و ما پیرو همان مکتب هستیم.
و شما ای برادر و خواهر عزیز نماز را اول وقت بخوانید و برایم سیاه نپوشید و برایم گریه نکنید. پیرو خط امام(قدس سره) باشید و پدر و مادرم برای من چهل و سالگرد نگیرید چون اگر چهلم و سالگرد بگیرید دشمن خوشحال میشود.
پدر و مادرم امیدوارم که مرا حلال کنید و برایم از تمام دوستان و آشنایان حلالیت بطلبید بالاخص از همکلاسیها که زیاد با آنها سر و کار داشتم و امیدوارم که هرچه بدی از من دیدهاند به بزرگی و خوبیهای خودشان ببخشند.
والسلام.
به امید پیروزی خون بر شمشیر.
دیدارها در بهشت تازه میگرد
1. سوره بقره، 218.
شهید رضا هوشیار غیورمردی شجاع که با نیروی ایمان و اراده به سمت جبهههای حق شتافت و تلاش کرد تا با تمام توانش از ایران اسلامی و انقلاب مردمی این کشور دفاع کند. او در یکم اسفندماه سال 1348 در روستای مصرقان از توابع شهرستان ساوه در کنار مردمی سادهدل و زحمتکش دیده به جهان گشود.
روزهای خوش کودکی را در کنار اعضای مهربان و دوستداشتنی خانواده پشت سر گذاشت و در کنار خواهران و برادرانی که بسیار صمیمی بودند بزرگ شد. در سن هفت سالگی وارد دبستان شد و تحصیلات خود را تا پایان دوره دبیرستان ادامه داد و پس از پذیرش در مرکز تربیتمعلم مشغول به تحصیل شد.
او جوانی با مسئولیت بود که در زمان انقلاب با اینکه سن کمی داشت اما معنی و مفهوم انقلاب را خوب فهمیده بود. شیر مردی دلاور که به احکام و فرایض دینی اهمیت زیادی میداد و تلاش میکرد در راه رضای خداوند قدم بردارد. رضا در سالهای جنگ تحمیلی درس و تحصیل را رها کرد تا در دانشگاه عشق جاودانه شود. به عنوان بسیجی گردان ولیعصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) از لشکر 17 علی بن ابیطالب(علیهما السلام) به جبهه اعزام شد. او در عملیات کربلای 5 شرکت کرد و در مرحله دوم در پاییز سال 1366 به جبهه رفته بود که در چهارم دیماه سال 1366 در خط پدافندی شلمچه بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. پیکر مطهر شهید در زادگاهش به خاک سپرده شد.