شهیدی گرانقدر بسیجی دلاوری که چون شمشیری تیز و برنده بر فرق سر دشمن نانجیب فرود آمد و فریاد آزادیخواهی را به گوش همه جهان رساند. دلاورمردی که در راه آزادی ایرانزمین از تمام دلبستگیهای دنیویاش گذشت و با تمام توانش به مبارزه با دشمن پرداخت و جان شیرین خود را در این راه فدا کرد.
شهید والامقام سید ابراهیم هاشمی دلیرمردی که در نوزدهمین روز از آذرماه سال 1311 در فصل روحانگیز پاییز در بازی زیبای برگ و باد و درست میان هزاران رنگ دوستداشتنی برگهای رقصان در باد در روستای زیبای کفسان از توابع شهرستان خمین، دیده به جهان گشود.
او فرزند اول خانوادهای مؤمن و متدین بود که همواره از احکام دین اسلام صحبت میکردند و نام اولین پسرشان را «ابراهیم» گذاشتند بیآنکه بدانند روزی ابراهیم(علیه السلام) وار بتهای درونش را خواهد شکست و برای رسیدن به معشوق بیهمتای هستی و عشق آسمانی خود به سرزمین عشق خواهد پیوست. او در آتش کینه دشمن به گلستان سعادت دست پیدا کرد.
سید ابراهیم روزهای زیبای کودکی را در کنار اعضای مهربان خانواده پشت سر گذاشت و در سن هفت سالگی به مکتب رفت. ایشان تحصیلات مکتبی داشت و به خاطر شرایط نامناسب آن زمان نتوانست درس زیادی بخواند و تنها به میزان خواندن و نوشتن میدانست. او از همان ابتدای کودکی در کارهای کشاورزی یاریرسان اعضای خانواده بود و تلاش میکرد باری از دوش اعضای خانواده بردارد. کمکم روزهای شیرین جوانی از راه رسید و سید ابراهیم به جوانی مؤمن و متدین و مهربان و مسئولیتپذیر تبدیل شد که به سنت حسنه رسول خدا(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) ازدواج کرد و وارد زندگی مشترک شد. او مسئولیت یک زندگی پاک و زیبا را به عهده گرفت و به همسری دلسوز و پدری مهربان تبدیل شد که شش فرزند داشت.
او کارگر بود و در کارخانه نخ طلا کار میکرد. کارگری ساده که برای رفاه خانواده زحمت زیادی میکشید. او در زمان انقلاب به سهم خود در این پیروزی بزرگ سهیم شد و در زمان جنگ تحمیلی لباس بسیج به تن کرد و به جبهههای نبرد پیوست.
مدتی را به عنوان بسیجی گردان مهندسی از لشکر 17 علی بن ابیطالب(علیهما السلام) در جبهه بود و پس از رشادتهای مداوم در برابر دشمن در ششم خردادماه سال 1365 در جزیره مجنون بر اثر اصابت ترکش به سرش به قافله شهدا ملحق شد. پیکر مطهرش در زادگاهش - رباط کفسان - به خاک سپرده شد.