بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و درود بر حجت بن الحسن العسکری(عجل الله تعالی فرجه الشریف) منجی عالم بشریت و با درود بر نائب مهدی صاحب الزمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) امام خمینی(قدس سره) مرد تقوا و اخلاص و الگوی راهنمایان طریق عدالت.
به خدا سوگند که من در راه حق و حقیقت حرکت کردم و با بینش و آگاهی کامل این انتخاب را نمودم و بهراستی که علاقهمند و دوستدار شهادتم.
و از خداوند بزرگ میخواهم با فضل خویش این سعادت را نصیب من نماید چرا که بفرموده اما خمینی(قدس سره) رهبر عزیزم شهادت گرامیترین مرگ است.
و ای اما عزیز. ای امام زجان عزیزترمان. ای رهبر؛ سراسر عمر من فدای لحظهای از لحظات عمر گرانبارت. ای امام(قدس سره) بر ما ثابت شد که بدون عشق به تو نمیتوان عاشق امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) شد و ما که دوستار مهدی صاحب زمانیم(عجل الله تعالی فرجه الشریف) راستی به عشق تو و به فرمان تو این راه را انتخاب کردیم شاید که امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) بر ما لطفی کند و واسطه گرد تا خداوند ما را به سعادت شهادت مفتخر نماید.
اما تو ای مادرم اگر من در راه خداوند کشته شدم مبدأ برای من به گونهای گریه نمایی که دشمنان اسلام از آن سوء استفاده نمایند. نمیگویم گریه نکن که گریه کردن برای شهید شرکت در حماسه اوست و همگامی با هدف او. ولی از شما میخواهم برای مظلومیت سیدالشهدا(علیه السلام) گریه کنید.
از شما عاجزانه میخواهم طوری برخورد نمایید که دشمنان اسلام کور شوند.
تو ای پدر باید افتخار کنی که فرزندت در راه خدا کشته شده است.
برادرم ولیالله تو همینطور به درس خودت ادامه بده تا برای جامعه اسلامی یک فرد مفیدی باشی و برادرم عباس آقا شما هم همینطور و آقا مهدی تو درس بخوان و برو حوزه علمیه قم ثبتنام کن.
و از پدر بزرگوار میخواهم خواهرانم را بگذارد بروند درس بخوانند و به خواهرانم تأکید میکنم که از درس خواندن کوتاهی نکنند.
دیگر عرضی ندارم، خداحافظ.
خدایا خدایا خمینی(قدس سره) را نگهدار.
اسدالله یارمحمدی، 27/7/64.
نامش اسدالله بود و در مرام و غیرت مرادش حضرت علی(علیه السلام) شیر خدا بود. او عشق را از مردان همیشه ایستادهای یاد گرفته بود که در راه آزادی و غیرت از همهچیز خود گذشتند و برای اینکه عزت و سربلندی خود را از دست ندهند قدم در راههای پر پیچ و خم تاریخ نهادند. راههایی که طی کردن آن تنها برازنده مردان خدا بود و آنها از هیچ تلاش در این راه کوتاهی نمیکردند. اسدالله عشقبازی را اینگونه آموخته بود که برای به دست آوردن عزت و غرور باید از جان گذشت و اگر این عزت برای دین و میهن باشد هیچ تردیدی در آن راه ندارد. پس زمانی که ایران عزیز مورد حمله دشمن ناجوانمرد بعثی قرار گرفت با دلی که برای ایران اسلامی میتپید به جبهههای نبرد شتافت و در این راه جان شیرین خود را فدا کرد.
شهید والامقام اسدالله یارمحمدی در اول شهریورماه سال 1348 در روستای زیبای نازی از توابع شهرستان خمین دیده به جهان گشود. از همان کودکی با مرام و معرفت و زحمتکشی روستاییان آشنا شد. اسدالله فرزند خانوادهای زحمتکش و مؤمن و معتقد به دین مبین اسلام بود و روزهای خوش کودکیاش را در کنار اعضای مهربان و صمیمی خانواده پشت سر گذاشت.
به درس خواندن علاقه زیادی نشان میداد بنابراین دوران ابتدایی را با موفقیت سپری کرد و پس از آن وارد مقطع راهنمایی شد اما در دوران راهنمایی درس خواندن را رها کرد و تصمیم گرفت راه دیگری برای زندگی خود انتخاب کند او از اواسط سال 1364 به رزمندگان اسلام در جبهههای نبرد پیوست تا از میهن اسلامی خود و مردم بیدفاعش در مقابل دشمن حمایت کند. شهید اسدالله یارمحمدی به عنوان بسیجی گردان امام رضا(علیه السلام) از لشکر 17 علی بن ابیطالب(علیهما السلام) به جبهههای نبرد اعزام شد و پس از حدود یک سال نبرد دلاورانه با دشمن در هفتم بهمنماه سال 1365 در شلمچه طی عملیات کربلای 5 به درجه رفیع شهادت نائل آمد. پیکر مطهر شهید در زادگاهش - نازی - خمین به خاک سپرده شد.