اشهد ان لا اله الا الله، اشْهَدُ انَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ، اشْهَدُ انَّ عَلِیّاً وَلِیُّ اللّهِ.
امام صادق(علیه السلام) میفرماید: ریشههای کفر سه تاست (حرص، استکبار، حسد) حرص این است که وقتی آدم از خوردن از درخت منع شد حرص او را وادار به این کار ساخت، استکبار این است که چون شیطان مأمور به سجده آدم شد میبازند و حسد این است که یکی از دو پسر آدم دیگری را کشت.
با سلام و با درود بر یگانه منجی عالم بشریت حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) و نائب بر حقش امام خمینی(قدس سره) و با درود بر رزمندگان اسلام و درود بر شهیدان اسلام و شهیدان کردستان که خونشان مظلومانه به زمین میریزد. میدانم که هر انسانی باید برای خود وصیت بنویسد و واجب عینی است چون وارد شده است که مَنْ مَاتَ بِغَيْرِ وَصِيَّةٍ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً[1] هر كس بدون وصيت بميرد، به مرگى همچون مرگ دوره جاهلى مرده است چون در این همه جاهلیت تا در صحرای محشر شرمنده نباشم. پروردگارا انقلاب اسلامیمان را به انقلاب مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) متصل بگردان و رهبر انقلاب اسلامی ایران را که قلبش مملو از نور ایمان است تا ظهور حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) مستدام و پیروز بدار. خدایا کمک کن تا یاران امام(قدس سره) و پیروان صدیق مکتب نو در جنگ با دشمنان بشریت و استکبار جهانی پیروز شوند از خدا میخواهم که طول عمر رهبرمان را بیشتر کند چه این اماممان بود که به واسطه اسلام ما را عزت داد. پروردگارا امت مسلمان ایران آماده رزم شهادت هستند فرماندهی این امت در جبهههای داخلی و خارجی به عقد امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) واگذار بفرما و این گفته رهبر ماست که میگوید: من به پدران و مادرانی که فرزند از دست میدهند تبریک میگویم من به جوانهایی که در راه خدا کشته میشوند حسرت میبرم. پس ای خدای مهربان تو هم به پدران و مادرانی که جوان از دست میدهند صبر و شکیبایی عنایت کن، ما زنده به آنیم که آرام نگیریم ...
پروردگارا ما را بیامرز و تا نیامرزی از دنیا مبر. و اما شما ای پدر زحمتکش و ای مادر که سالها زحمت من را کشیدی و امانتی را که خدای متعال در پیش ما گذارده بود باور کردید و از جسم او فرزندی ساخته و پرداخته به بار آورده و به صاحبش برگردانیدید. از شما میخواهم که خون سردی را حفظ کرده مبادا ناراحت شوید زیرا که امانت را پرداخت میکنید پس آنچنان سربلند باشید که هنگام تحویل گرفتن امانت بودید، با کمال عشق در قبرم گذارید. مبادا برایم اشک بریزید بلکه باید جشن شهادت نیز بگیرید چون امانت را با کمال موفقیت تحویل دادهاید و اگر خواستید اشک بریزید برای سرور و سالار شهیدان حسین بن علی(علیهما السلام) اشک بریزید و سلام بر تو ای برادر بزرگترم میبخشی چون برادر خوبی برای شما نبودم و زحمتهایی که برای من کشیدهای جبران کنم. تو ای برادرم بپا خیز و نگذار سلاحم بر زمین افتد. سلاحی که با آن و با قدرت لایزال الهی قلب دشمن را نشانه میرفتم تو بر دست گیر و انتقام خونم را بگیر تا کفر را نابود کنی.
و سلام بر تو ای خواهرم تو هم مسئولیت سنگینی را باید عهدهدار شوی و چون زینب(علیها السلام) کاری زینبی(علیها السلام) انجام دهی، حجاب را از یاد مبر که همین حجاب تو مشت محکمی است بر دهان ابرقدرتهای جنایتکار. پس تو در نگاه داشتن حجاب اسلامی آنچنان باش که خواهرت زینب(علیها السلام) هنگام اسارت یزید بود.
در پایان توسلی به درگاه خدای متعال میجوییم پروردگارا، به حق گلوی بریده حسین(علیه السلام) و به حق جگر زهر چشیده حسن(علیه السلام) و به حق پهلوی شکسته زهرا(علیها السلام) و به حق مقربان درگاهت ما گنهکاریم. از گناهان ما در گذر و ما را لباس عافیت بپوشان ای عزیزترین عزیزان ...
باری اینجانب از شما دوستان و آشنایان و اشخاصی که در تشییع جنازه حاضرید و یا در مجلس ختم شرکت میکنید عذر میخواهم و از همگی شما مردم شهیدپرور محلات حلالیت میطلبم و از شما تشکر میکنم و آرزوی سعادت و خوشبختی همگی مات مسلمان ایران را از درگاه خداوند خواهانم و از همگی شماها پدرها و مادر، برادر، خواهر و دوستان و آشنایان خداحافظی میکنم و به امید پیروزی حق بر باطل و نابودی تمام چپاولگران آمریکائی.
مرگ بر آمریکا و نوکران سرسپردهاش، چون صدام و نامبارکها و غیره.
از همه شما حلالیت میطلبم.
1. روضه الواعظین، ج2؛ ص 482.
خدا را شکر که به این بنده حقیر و گناهکار این توفیق را داد که. من به جبهه بیایم هر چند این لیاقت را نداشتم پروردگارا حال که بر من منتگذاری و مرا بر میدان حق علیه باطل راهنمایی کردی من از تو میخواهم که چگونه بودن در میدان مبارزه را برایم بیاموزی و گامهایم را استوار و چشمهایم را بنای حقیقت گوشهایم را شنوای حق گردانی و زیستنم برای تو و در آخر مردنم در راه تو باشد. پروردگارا رزمندگان ما برای رضای تو میجنگند پس هرچه زودتر پیروز به منزلشان باز گردان. پروردگارا آرزوها در دل تو خوابیدهاند و در انتظار برآورده شدن هستند. آرزوی من هم مرگ در راه توست مردنم به رضای توست شهادتم به دست دشمن توست و این شهادت است که تولد دیگر برای من اهداء میکند. خدایا من خجالت میکشم که در روز قیامت سرور شهیدان بدنش با آن پاره باشد و من سالم باشم. خدایا از تو میخواهم هر زمانی که صلاح داشتی شهادت را نصیبم کنی که و هر چند لیاقتی را ندارم و بدنم تکهتکه شود. طرز نگاه شهید حسن یار محمدی نسبت به شهادت و رفتنش به جبهه زیباست و اینگونه بر روی کاغذ آورد تا زندگیاش را به کمال برساند.
او در یکی از روزهای خوب خداوند در سال 1336 در شهرستان محلات و در یک خانواده مذهبی و کشاورز چشم به جهان هستی گشود و روزگار کودکیاش را در دامان سبز پدر و مادری مهربان و دلسوز آغاز کرد. از همان دوران کودکی به کشاورزی مشغول شد و حتی زمانی هم که به مدرسه میرفت و درس میخواند کار هم میکرد تا دوشادوش پدرش باشد و از خستگی او بکاهد. تحصیلاتش را در شهرستان و در یکی از دبستانهای محلات آغاز کرد. با جدیت و تلاش درس خواند و از هنرستان شهید مصطفی خمینی در رشتهی ماشین افراز دیپلم گرفت.
پس از انقلاب با توجه به علاقهای که به انقلاب و امام خمینی(قدس سره) داشت و سپاه را یک نهاد انقلابی و مردمی میدانست وارد سپاه شد و به عضویت این نهاد درآمد. چندین بار در جبهه حضور یافت و در جبهه حق علیه باطل جنگید و از کشور دفاع کرد. در سال 1360 با یک خانواده مذهبی و متدین وصلت کرد و ثمرهی این وصلت شیرین هم تنها پسری بود. و به خاطر علاقه بیش از حدش به امام(قدس سره) نام فرزندش را هم روحالله گذاشت.
او به عنوان فرمانه گروه اعزامی از شهرستان محلات و فرمانده گروهان یا زهرا(علیها السلام) از گردان جندالله در تیپ 17 علی بن ابیطالب(علیهما السلام) در عملیات فتح المبین شرکت کرد و در دوم فروردینماه سال 1361 هنگام مقابله با سربازان عراقی بر اثر اصابت ترکش خمپاره به شهادت رسید. پیکر مطهر شهید را در گلزار شهدای شهرستان محلات پس از تشییعی زیبا و جاودانه به خاک سپردند.