هنوز میتوان در جای جای این خطه، ایثارگری و دلدادگی را حس کرد. هنوز میتوان صدای عاشقان را از عمق سنگرها و بیابانها و آهنگ عارفانهی نماز شب را از این سرزمین شنید؛ گرچه از غرش تانکها، توپها و هواپیماهای دشمن خبری نیست. هنوز میتوان مقاومت دلیرانهی رزمندگان را در «سهراه شهادت» مشاهده کرد. هنوز میتوان صدای خندهی عاشقان را که به سوی معبود خود پر کشیدند، شنید. هنوز میتوان تشنگی دلاورانی که عرصه را بر مزدوران تنگ کرده، همانند مقتدای خود، حسین(علیه السلام) گونه جام شهادت را نوشیدند، احساس نمود. و هنوز صدای رزمندگان اسلام در فکه، طلائیه، هویزه، بستان، سوسنگرد، شلمچه، خرمشهر و پادگان دوکوهه شنیده میشود.
شهید قنبر کیشانی فراهانی در اولین روز از مردادماه سال 1342 در روستای کیشان از توابع شهرستان شازند در خانوادهای مذهبی و متدین و با اخلاق که اهل تلاش و کار و زحمت بودند، دیده به جهان هستی گشود. از کودکی با تلاش زیادی توانست معاش زندگی خود را بگذراند. نوجوانیاش در کار و تلاش برای رسیدن به مکتب عزیز بوده چون این شهید تلاش و کوشش برای مکتب را از استادان خود به ارث گرفته است چون استادان آن ناطق قرآن بوده است، باید چنین شهیدانی به وجود آید چرا چونکه شهادت ارث ماست. کاری که این شهید میکرده است همان کار ائمه طاهرین(علیهم السلام) است چون باید اخلاق استاد شاگردان مکتبش اثر کرده باشد و تبار آن شهیدان چنین شهیدانی به وجود میآید
اخلاق شهید قنبر کیشانی اخلاقی بود اسلامی همیشه به بزرگترها احترام میگذاشت و هیچ موقع در پی کارهای بیهوده نمیرفت. همیشه دم از قرآن و اسلام میزد و با مردم مانند یک برادر رفتار میکرد.
در دوران انقلاب خود را شناخته و در تظاهرات شرکت میکرد. بعد از پیروزی انقلاب وقتی که رژیم بعث صدام به ایران حمله کرد، به جبهه حق علیه باطل اعزام شد. او بسیجی گردان دوم از تیپ 8 نجف اشرف بود که در یکم اسفندماه سال 1360 در تنگه چزابه مردانه به شهادت رسید. پیکر مطهرش در صحنه نبرد مفقود و پس از تفحص در سال 1373 در گلزار شهدای شهر اراک به خاک سپرده شد.