به نام الله، پاسدار حرمت خون شهیدان و با سلام و درود بیکران به امام امت خمینی(قدس سره) کبیر و با سلام به شهدای راه حق و حقیقت، اینک اینجانب، قربانعلی همتی وصیتنامه خود را مینویسم تا شاید بتواند درسی و روشنایی برای منافقین باشد که میگویید: اینان خود را بدون دلیل به کشتن میدهند و درد دلی دارم با ملت ایران.
ای ملت عزیز و شهیدپرور ایران، همانا قرآن کریم هجرت را نشانه امید به رحمت پروردگار و وسیله جبران گناهان و ورود در بهشت و وصول به پاداش بزرگ و رسیدن به حقیقت و ایمان و رستگاری میداند. ما میدانیم که تا درس شهادت چه دریای بیکرانی از معنویات که دل عاشقان الله را به هیجان آورده و آنان را در صراطی که میروند، امیدوارتر و پای برجاتر میکند.
و اما چون من راه خود را انتخاب کردهام و هدفم فی سبیلالله میباشد و در این زمان که ما وارثان خون شهیدان انقلاب هستیم، باید به ندای آنها که یار و کمک و در خط امام(قدس سره) بودند و لبیک گفتند به ندای سرور شهیدان حسین(علیه السلام) و فرزند عزیزش، خمینی(قدس سره) بتشکن، لبیک بگوییم و خط سرخ انقلاب را به پیش ببریم. ای خدای مهربان، تو خود میدانی که من برای چه هدفی و راهی قدم به سوی جبهه گذاشتم و برای رضای تو در این راه قدم نهادم، تا شاید تو ای خدای رحمان و رحیم، لطفی کنی و از گناهانم کم نمایی.
بنابراین من میروم تا بار دیگر پاسداری انقلاب را در بعدی دیگر آغاز کنم و در عاشورایی از عاشوراهای تاریخ و در کربلایی از کربلاهای ایران، در هنگام جهاد به آرزوی نهایی خویش برسم.
ای خدای مهربان، من در راه تو از هیچ کوششی دست نخواهم برداشت. تو آگاهی که من با شناخت و آگاهی و رهنمودهای امام(قدس سره) امت، به میدان جنگ پا نهادم و به جنگ حق علیه باطل شتافتم و به خاطر تحکیم اسلام محمدی و تداوم انقلاب اسلامی و خط اسلام اصیل و خط امام(قدس سره) که همانا صراط مستقیم است، به جهاد در راه خدا روانه شدم تا پرچم اسلام بر بزرگترین قله این جهان برافراشته شود؛ گر چه خونم به زمین ریخته شود؛ چون این خون در مقابل اسلام و قرآن، هیچ ارزشی ندارد. ای خدای عزیز، تو شاهد باش، این حقیر به خاطر حفظ اسلام و قرآنت به میدان جهاد و نبرد شتافتم.
جان چه باشد که نثار قدم دوست کنم این متاعی است که هر بی سرو پایی دارد ...
خداوندا، کریما، مرا ببخش که نتوانستهام، کار نیک انجام دهم و نتوانستهام خدمت بزرگی به تو کنم. ایزدا، مرا ببخش که تمام عمرم را با گناه سر کردهام. مرا ببخش و مرا یاری ده تا بتوانم پس از این دشمنانت را بکوبم و از بین ببرم. خداوندا، دست به سوی تو دراز میکنم و از تو تمنا میکنم که مرا ببخشی.
و اما ای ملت ایران همان طور که امام(قدس سره) سازشناپذیرمان فرمود: به جبههها بروید تا جوانان که در جبهه هستند، خسته نشوند. من سنگینی این مطلب را بر دوش خود احساس کردم و برای اجرای عدالت و قانون الهی به نبرد علیه باطل رفتم. ملت غیور و شهیدپرور ایران، من راه شهادت را خودم و تحت شرایط روحی بسیار مساعدی انتخاب کردم و ای کسانی که پشت جبههها را تقویت میکنید، امام(قدس سره) را فراموش نکنید، به رهنمودهای او گوش کنید. قلب این بزرگوار را نرنجانید، که خداوند سبحان شما را نخواهد بخشید.
و اما تو ای خانواده گرامیام و پدر و مادرم، پیام من به شما این است که در هر حال صبور بوده و خدا را شکر کنید که چنین افتخاری نصیب شما شده است و خواهران و برادران عزیز، شما ادامهدهندگان راستین راه شهیدان باشید. خداوندا، مرا با شهیدان کربلا محشور بفرما! پس به شما خانواده عزیزم میگویم که با آگاهی و شناخت کامل میروم و میگویم که: إلهِى رِضًى بِقَضائِکَ تَسلِیمًا لأمْرِکَ.
والسلام.
شهید قربانعلی همتی در پنجم تیرماه سال 1341 در خانوادهای مستضعف در روستای امامزاده قاسم(علیه السلام) شهرستان ازنا و در خانوادهای مذهبی و متدین چشم به دیدار هستی گشود. دوران کودکیاش را در کنار خانواده و در دامان سبز پدر و مادری مهربان و دلسوز و فداکار سپری کرد و توانست در این مدت کوتاه، زندگی شایسته را از آنها یاد بگیرد.
قربانعلی تحصیلات دوران ابتدایی را در روستای امامزاده قاسم، بخش جاپلق ازنا به پایان رسانید و پس از سکونت در شهر اراک با جدیت، دوران راهنمایی و هنرستان را در آن شهر سپری نمود و موفق به اخذ مدرک دیپلم فنی شد. او همزمان با تحصیلش اوقاتی که در روستا بود به کشاورزی مشغول بود و سعی داشت تا در امرار معاش خانواده نیز سهمی داشته باشد و بتواند خرج تحصیل خویش را در بیاورد. از حسن خلق و رفتار پسندیدهای برخوردار بود.
او عضو انجمن اسلامی هنرستان شهید باهنر اراک بود و از اعضای فعال بسیج پایگاه هنرستان به شمار میآمد. شهید بزرگوار خود را خادم رزمندگان اسلام میدانست و از سوی بسیج در عملیات کربلای یک و 2 و 3 شرکت داشت. خود را مطیع امر امام خمینی(قدس سره) و رهرو شهیدان میدانست و همیشه خانواده خود را به صبر در برابر مشکلات ارشاد میکرد و میگفت: باید پشتوانه انقلاب و خون شهیدان باشیم و از ارزشهای انقلاب حمایت و صیانت نماییم. آن دلیرمرد پرتوان و کوشا هنگامی که پس از پایان تحصیل به عنوان سرباز ژاندارمری در کردستان خدمت میکرد در دهم تیرماه 1363 در پاسگاه گویله سرشیو مریوان در کمین گروههای ملحد قرار گرفت و در اثر اصابت تیر مستقیم عناصر ضدانقلاب به شهادت رسید. پیکر مطهرش را در گلزار شهدای اراک و در کنار همرزمانش به خاک سپردند تا ستارهای روشن در آسمان شهادت این مرز و بوم باشد.