شهید مرتضی قلیچ پور فرزند خیرالله در سی و یکم خردادماه سال 1346 در تهران و در خانوادهای اهل علم و مذهب و اصالتاً تفرشی به دنیا آمد. دوران کودکی وی به تحصیل علم و دانش میگذشت و در این میان مدتی را نیز به کار در بازار مشغول بود و در منزل نیز در انجام امور خانه، به یاری مادر میشتافت.
در نوجوانی همیشه از پیروزی انقلاب ابراز خرسندی میکرد و علاقهی خاصی به حضرت امام خمینی(قدس سره) داشت. همیشه میگفت: از خدایی بترس که ناچار او را ملاقات خواهی کرد و سرانجامی جز حاضر شدن در پیشگاه او نداری. از همان کودکی برای نماز و روزه اهمیت زیادی قائل میشد.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و شروع جنگ تحمیلی علیه ایران این شهید والامقام برای خدمت به اسلام و دفاع از حریم کشور، راهی میادین نبرد شد. او دو سال در جبههها حضور داشت و در این مدت چندین بار به مناطق عملیاتی جنوب و غرب کشور اعزام شد و سرانجام هنگامی که به عنوان بسیجی گردان حمزه(علیه السلام) از لشکر 27 محمد رسولالله(q) در جبهه حضور داشت، در منطقهی عملیاتی فکه در بیست و دوم فروردینماه سال 1362 به درجهی رفیع شهادت نائل آمد. پیکر مطهرش در منطقه عملیاتی مفقود شد و پس از تفحص در بیست و نهم فروردینماه سال 1371 در بهشتزهرای تهران به خاک سپرده شد.
خاطره از زبان برادر شهید:
او در خانه با من و مادرم رفتار خوبی داشت. و خیلی خیلی مهربان بود و همانطور با تمام فامیل و دوست و آشنا همین رفتار نیکو را داشت. خیلی نماز و قرآن میخواند. در زمان جنگ تحمیلی مرتب در جبهههای حق علیه باطل حضور داشت و هر زمانی هم که به مرخصی میآمد، چه برای فامیل و چه مادر و چه برادر هدیهای میآورد و حتی بار آخری که به مرخصی آمده بود، گفت: مادر جان و برادر عزیزم! من این سری که دارم میروم به جبهه، دیگر میدانم که با پای خودم بر نخواهم گشت و شما منتظر برگشتن تَن من نباشید چون که من میدانم که این دفعه شهید خواهم شد و جسد مرا برای شما خواهند آورد. ولی اگر جسد مرا برای شما آوردند و شما جسد مرا دیدید، بیقراری نکنید بلکه بدانید این خواست خدای بزرگ بوده و هیچ خود را ناراحت نکنید و اگر خواستید گریه برای من کنید، آهسته گریه کنید.