یا اباعبدالله الحسین(علیه السلام) اگر در صحرای کربلا نبودم که تو را یاری کنم، هم اکنون در کربلای ایران به ندای نایب بر حق تو لبیک میگویم. ای امام حسین(علیه السلام) من مانند مردم کوفه نیستم که تو را تنها بگذارم... من تا آخرین لحظه مقاومت میکنم و پیش میروم و لحظهای توقف نخواهم کرد و اگر پرچم (لا اله الا الله) از دست شهیدی بیفتد، آن را بر میدارم و به راهش ادامه میدهم.
شهید والامقام اسدالله قمری مردی دیگر از رادمردان ایرانزمین، کسی که برای مقابله با دشمن سینهاش را سپر بلای مردم بیدفاع کرد تا دشمن به جان و مال و ناموس مردم ایران تعرض نکند. و در لباس بسیجی به صورت داوطلبانه رهسپار جبهههای حق علیه باطل شد. و از ایران اسلامی دفاع کرد تا پرچم آزادی و آبادی آن تا ابد بر قلههای آن بدرخشد. کسی که جان شیرین خود را فدای مردم کشورش کرد تا جان و مال و ناموس مردم از دست دشمن در امان باشد. دشمنی که راه و رسم جوانمردی را نمیدانست و بنا بر آزادیخواهی این مردم خاکشان را مورد هجوم قرار داده بود. و زمان دفاع از ایران اسلامی فرا رسیده بود. او این شرایط را درک کرده بود و به خوبی میدانست که کشور اسلامی ایران باید تا ابد پا بر جا بماند و ارزشهای انقلابی آن حفظ شود، پس با تمام توانش در این راه قدم برداشت و جان شیرین خود را فدا کرد.
شهید والامقام اسدالله قمری در سیزدهمین روز از شهریورماه سال 1342 در تابستانی زیبا و دلانگیز همزمان با تابش نور زیبای خورشید و گرمترین فصل خداوند در روستای زیبای میشیجان از توابع شهرستان خمین در استان شهیدپرور مرکزی، دیده به جهان گشود.
او در خانوادهای مؤمن و انقلابی و ساده و صمیمی متولد شد و از کودکی با غیرت و مهربانی آشنا شد. غیرتی که بعدها در زندگیاش به کار برد و برای دفاع از ایران و ایرانی از آن بهره گرفت. او دوران کودکی را کنار اعضای پر مهر خانواده سپری کرد و تا سال پنجم ابتدایی درس خواند. پس از ترک تحصیل در یک کارگاه آهنگری کار میکرد و با زحمت فراوان روزی خود را به دست میآورد.
دوران جوانی فرا رسیده بود و اسدالله به جوانی مؤمن و متدین، ساده و مهربان و متواضع و فروتن تبدیل شده بود. جوانی که غم دیگران را غم خود میدانست و با غیرت و شهامت سعی در کمک کردن به همه داشت. بنابراین با شروع جنگ تحمیلی تاب و قرارش را از دست داد و در لباس مقدس بسیج برای خدمت به ایران اسلامی به سمت جبهههای نبرد راهی شد. او حدود یک ماه و نیم به عنوان بسیجی گردان امام سجاد(علیه السلام) از تیپ 22 بدر در جبهه بود و سرانجام در بیست و یکم اردیبهشتماه سال 1361 در عملیات بیتالمقدس در شهر خرمشهر به درجه رفیع شهادت نائل آمد و پیکر مطهرش در زادگاهش، میشیجان خمین آرام گرفت. یک سال بعد برادرش احمدعلی نیز در عملیات والفجر 4 به شهادت رسید.