نامش را صفرعلی گذاشتند و بیشتر در خانه او را علی صدا میزدند. شهرتش کودزری بود و همانگونه که از شهرتش بر میآید از اهالی روستای کودزر فراهان بود. روستایی سرسبز با مردمانی خوشدل و خوشبرخورد. مردمانی مؤمن و انقلابی که در همهی صحنههای انقلاب حضوری فعال داشتند. صفرعلی در چهارمین روز از اردیبهشتماه سال 1348 در خانوادهای روستایی و اصیل که کشاورزی و دامداری از کارهای روزمرهشان بود؛ دیده به جهان هستی گشود. او پسری مهربان و پر انرژی بود و بیشتر اوقاتش را با کمک به خانواده سپری میکرد.
مادرش میگوید: همیشه از خدای مهربان میخواستم که به من فرزندی بدهد که به راه خدا برود و همان طور هم شد. در آخر هم در راه خدا و اسلام و قرآن فدا شد.
تحصیلاتش را در روستا آغاز کرد و توانست دوره ابتدایی و راهنمایی را به خوبی و با نمراتی عالی پشت سر بگذارد و برای رفتن به دبیرستان آماده شود ولی شرایط آن روزگار و دشواریهای زندگی مانع از ادامه تحصیلش شد.
سال پنجم جنگ تحمیلی تازه شروع شده بود که صفرعلی به خدمت سربازی فراخوانده شد. کولهبار سفر بست و با اشتیاق برای دفاع از وطن عازم جبهه شد. او پاسدار وظیفه گردان ادوات از لشکر 17 علی بن ابیطالب(علیهما السلام) بود که در یازدهمین روز از بهمنماه سال 1365 در منطقه شلمچه در حین عملیات کربلای 5 به شهادت رسید. پیکر مطهرش را در گلزار شهدای روستای کودزر به خاک سپردند.