روز بیست و ششم دیماه 1365، ساعت دو و نیم بعد از ظهر با انفجاری عظیم هفت نفر از اعضای یک خانواده در تهاجم هوایی دشمن به شهر اراک به شهادت رسیدند.
در آن بمباران، حاج نادعلی کمیجانی به همراه دخترش فاطمه و فرزند خردسالش وحید، به همراه دو پسر دیگرش نبیالله و روحالله و فرزندان کوچک روحالله، پژمان و پیام، همگی شهید شدند.
اگرچه بمباران شهرها و آثار تخریبی جنگ کم نبود اما یکی از نتایج این دفاع مقدس و خون شهدای آن شکوفایی خلاقیت جوانان این مرز و بوم بود که حضرت امام(قدس سره) نیز بارها بر آن تأکید داشتند که باید روی پای خودمان بایستیم. به عنوان مثال در شهری همچون اراک که از قطبهای صنعتی مهم کشور است، خط تولید تعدادی از کارخانجات و کارگاههای صنعتیاش در جهت تأمین و تولید مهمات و ادوات جنگی و پشتیبانی از جبهه و رزمندگان تغییر یافت.
روحالله پنج سال از نبیالله بزرگتر بود. در تاریخ اول مهرماه سال 1334 متولد شد و دوران ابتدایی را در روستا گذراند و به علت نبود مقاطع تحصیلی بالاتر در روستا، به اصرار مادر به اراک آمد تا تحصیلاتش را ادامه دهد. او که پسری با اعتماد به نفس بالا بود در اراک سکونت کرد و تحصیل نمود. روحالله بسیار باهوش بود و درک بالایی از مسائل و مطالب ریاضی داشت و حتی گاهی مسائلی از ریاضی را حل میکرد که قبل از آن نخوانده بود. به همین جهت در سال 1356 پس از اخذ مدرک دیپلم از دبیرستان در دانشسرای راهنمایی تحصیلی تهران در رشته ریاضیات پذیرفته شد. روحالله از دانشجویان فعال در زمینههای تحصیلی و حتی سیاسی بود به گونهای که فعالیتهای سیاسی وی در حمایت از حضرت امام(قدس سره) و دفاع از آرمانهای ایشان در تحقق انقلاب اسلامی موجب آن شده بود که به گفته دوستان نزدیکش، نیروهای امنیتی رژیم شاه مدتها به دنبال او در جستجو باشند. پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1358 در دانشسرای راهنمایی تحصیلی تهران موفق به اخذ مدرک فوقدیپلم شد و در 30/7/58 به عنوان دبیر ریاضی در شهرستان اراک مشغول به کار شد. بسیار مهربان و در کارش جدی و پیگیر بود. در روستای جیریا از منطقه کمیجان به تدریس پرداخت و سپس به مدرسه راهنمایی شهید مدنی اراک منتقل شد. پس از آن به مدرسه راهنمایی انجدان و سپس به مدرسه راهنمایی موت آباد رفت و در تاریخ 26/10/1365 در بمباران هوایی شهر اراک به شهادت رسید.[1]
1. پلههای آسمانی، ج 1، ص 160 – 164.