بسمهتعالی
خدایا تو شاهد باش که من هدفی جز تو و مقصودی جز راهی که تو خودت توسط پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و امامان معصومین(علیهم السلام) به من نشان دادهای، ندارم و عشقی جز شهادت در راه تو ندارم. امیدم به توست و غیر تو پناهگاهی ندارم. هر چند بندهای معصیتکارم و بار گناهانم بر دوشم سنگینی میکند، منتها از درگاه لطف و کرمت نا امید هم نیستم و به فضل و کرمت چشم دوختهام. جانی را که خودت به من ارزانی داشتهای، تقدیمت میکنم. جوانان ما باید قدر این نعمت بزرگ را بدانند و پیش از اینکه مرگ طبیعی دامنگیرشان شود، مرگ سرخ را استقبال کنند. هر کسی قدمی در راه خیر برداشت جهت سعادت خود برداشت و تو نیز قدمی بردار و به یکبار و دو بار آمدن نیز اکتفا مکن، هر چه کردی برای خود کردی. اگر میخواهی کارهایت پسندیده باشد سعی کن رضایت خدا در آن باشد. شهیدان علم و پرچم اسلام را تا لحظه مرگ بالای دستها نگه داشتند، و ای برادر نگذار که این بیرق به زمین بیفتد.
ای پدر و مادر مهربان و زحمتکش، امید دارم مرا ببخشید چون از برای من زحماتی کشیدید و ای برادران و خواهران امیدوارم مرا ببخشید و من از تمام آشنایان حلالیت میخواهم، امیدوارم مرا حلال نمایند. ضمناً از اقوام، همرزمان و همکلاسان خود حلالیت میطلبم. ای مادر عزیز! اگر جنازه من به دست شما رسید مرا در کنار مزار شهدای کمیجان دفن نمایید. مادر عزیز و مهربانم و ای پدر گرانقدر و برادران عزیز و خواهران، هرگز گریه نکنید و اگر گریهای میکنید برای مظلومیت حسین(علیه السلام) گریه کنید.
این وصیتنامه را لحظاتی قبل از رفتن به عملیات نوشتهام.
والسلام. حمیدرضا کمیجانی.
شهید حمیدرضا کمیجانی در چهارم فروردینماه سال 1347 در شهرستان کمیجان از شهرهای استان مرکزی در خانوادهای عالم زاده و متدین، چشم به جهان گشود. پس از سپری کردن دوران کودکی با شروع تحصیل در دبستان، دوران جدیدی را در زندگی خود آغاز نمود. ایشان تحصیلات را تا مقطع اول دبیرستان در کمیجان به پایان برد. از دوران راهنمایی در رشته دو و میدانی فعالیت ورزشی خود را آغاز کرد و پس از آن که برای ادامه تحصیل در رشته علوم کشاورزی در دانشسرای علوم کشاورزی کرج مشغول فعالیت و تحصیل شد؛ در آنجا به دلیل دسترسی به امکانات مناسب، رشته ورزشی خود را به صورت تخصصی ادامه داد و به پیشرفتهای قابل ملاحظهای نیز دست یافت.
او همواره دارای روحیه خوب و مثبت بود. با احساس مسئولیتی که در خود میدیدند، همیشه سعی میکردند باری را از دوش پدر زحمتکش بردارند، به همین دلیل در هنگام تحصیل خود در کرج سر کار هم میرفتند تا بلکه هزینههای تحصیل خود را تأمین کنند. او از کوچکترین فرصت برای کمک کردن به خانواده استفاده مینمودند و هنگام برداشت محصول و ... همواره کمکی بزرگ برای پدر خود بودند. همچنین در زمینههای دینی و مذهبی از جمله شرکت در نماز جماعت و عزاداری ایام شهادت ائمه اطهار(علیهم السلام) هیچگاه سستی نمیکرد و بسیار علاقه به تلاوت قرآن داشتند و قرآن زیاد تلاوت میکردند. حمیدرضا در انجام فعالیتهای اجتماعی نیز فعال بودند و در پایگاه بسیج دانشکده کرج فعالیتهای انقلابی بسیاری داشتند.
شهید کمیجانی بسیار اهل مطالعه بودند کتابهای آیتالله مطهری و آیتالله دستغیب و کتابهای اطلاعات عمومی را بسیار مطالعه میکردند.
او با عشق و علاقهای که نسبت به اسلام و انقلاب داشت با اوجگیری جنگ به پیام حسین(علیه السلام) زمان خود لبیک گفته و در اواخر آذرماه سال 1365 از طرف لشکر 10 سیدالشهدا(علیه السلام) به جبهههای حق علیه باطل اعزام شد. زمانی که عملیات کربلای 4 آغاز شد و در ادامه آن عملیات کربلای 5 در منطقه عملیاتی شلمچه شکل گرفت. در روزهای پایانی همین عملیات در تاریخ سوم بهمنماه سال 1365 ترکش خمپاره دشمن به پهلوی چپ او اصابت کرد و او در حالی که 18 بهار از زندگی را پشت سر گذاشته بود، به درجه رفیع شهادت نائل میشوند. پیکر مطهر شهید در زادگاهش به خاک سپرده شد.