بسم الله الرحمن الرحیم
به نام آن کسی که رحمتش از غضبش سبقت گرفت.
در تعقیب دشمن سست نشوید، اگر شما درد و رنج میبینید آنها نیز همانند شما دردسر و رنج میبینند ولی شما امیدی از خدا دارید که آنها ندارند و خداوند دانا و حکیم است. شما روی تدبیر و تفکر عمل کنید. دیگر نه از کشتن بترسید و نه از کشته شدن. عمده این است که قصدتان خالص باشد که به حمدالله هس،ت شما باید خدا را شکر کنید که این عملیات اسلامی به دست شما اجرا میشود. هر کسی توفیق این عمل را ندارد. نظام الهی مقرر کرده است شما برای خدمت به اسلام انتخاب شوید و این پیش خدا ثبت خواهد شد و ملائکه و خداوند پشتیبان شما است. دلتان قوی باشد. قدمی که برای اسلام بر میدارید قدمی است الهی که خدا برای شما پیش آورده است... .
امام حسین(A) میفرماید: اگر چه دنیا زیبا و دوستداشتنی است و آدم را به طرف خودش میکشد اما آخرت خیلی زیباتر از این دنیا است ... ای برادران! هر مسئلهای که تاکنون پیش آمده، از قدرت و برکات خداوند بوده و ممکن است خداوند کارها را به خودمان واگذار و ما را آزمایش کند. مبادا این شما را بگیرد. ما باید به درگاه خدا التماس نماییم تا قدرت خود را از دریغ کرد و ما را به دودمان وا نگذارد. این درست است که ما حرکت کردیم ولی روزی اصلی و قدرت در دست خداوند بوده و هست ... مادر جان! تو بر گردن من خیلی حق داری چون هم حق پدری را در مورد من بجا آوردی و هم حق مادری. من مدیون تو هستم و بدان اگر از این دنیا رفتم باز هم تو را از یاد نمیبرم. ... خواهران بزرگوار! خودتان را برای تحمل رنجها و مصیبتها ناکامیها آماده سازید و دلتان راضی دارید که قادر یکتا نگهبان و پشتیبان شما است. خواهرانم! شما مثل فاطمه(h) دختران و پسرانتان را آموزش دهید که تأثیر زیادی در روحیه آنها دارد.
برادران کوچک خوبم! من شما را به تقوا و ترس از خدا و به آباد دانستن دل خودتان به یاد خدا سفارش میکنم. به ریسمان الهی چنگ زنید و دلتان را به موعظه و اندرز زنده داشته به زهد و پارسایی بمیرانید. هموطنان و برادران عزیزم استغفار و دعا را از یاد نبرید که بهترین درمان برای تسکین دردهاست. همیشه به یاد خدا باشید ... از تمام دوستان میخواهم که من را حلال کنند و اگر از ما بدی دیدند، ما را ببخشند. از تمام شما التماس دعا دارم و اگر هم از ما از نظر مادی طلب دارند، از خانواده بگیرند که خدای نکرده مدیون شما عزیزان نباشم.
والسلام، سعید کاظمی
بسیجی دلاور، شیرمردی دلیر که با تمام توان در مقابل دشمن ناجوانمرد بعثی ایستادگی کرد و اجازه نداد ذرهای از خاک ایران توسط دشمن به یغما برود. او بسیار جوان بود که تصمیم گرفت در راه میهن اسلامی خود جان شیرینش را فدا کند اما با اینکه سن کمی داشت، نیاز کشور را به خوبی درک کرده بود و میدانست این شرایط بحرانی نیاز به دلاورانی دارد که در مقابل دشمن سینه سپر کنند و از جان و مال و ناموس دشمن دفاع کنند. او لباس بسیج به تن کرد و راهی جبهههای نبرد شد.
شهید والامقام سعید کاظمی در سال 1349 در روستای خوگان از توابع شهرستان شهیدپرور خمین در استان مرکزی، دیده به جهان گشود و چه افتخار بزرگی که زادگاهش شهر رهبر کبیر انقلاب حضرت امام خمینی(7) بود و او به این امر میبالید. سعید در خانوادهای مؤمن و مذهبی متولد شد که در میان اعضایش مهر و محبت و صفا و صمیمیت دیده میشد. او در کنار اعضای خانوادهاش انسانیت و شرافت را آموخت و آنها را در زندگیاش به کار گرفت. از کودکی با احکام دین مبین اسلام آشنا شده بود و در انجام فرایض دینی کوشا بود. سعید روزهای خوش کودکی را پشت سر گذاشت و در سن هفتسالگی وارد دبستان شد. دوران ابتدایی را با موفقیت سپری کرد و وارد مقطع راهنمایی شد اما در سال اول راهنمایی به خاطر شرایط نا مساعد و مشکلات پیش آمده، ترک تحصیل کرد. سعید از همان ابتدای جنگ با اینکه سن کمی داشت، برای رفتن به جبهه سر از پا نمیشناخت. ایمان و ارادهاش زبانزد همه بود و به گونهای رفتار میکرد که همه مسئولیتپذیری و نوعدوستیاش را با چشمان خود میدیدند، او بسیار با محبت و مهربان بود و همین اجازه نمیداد نسبت به شرایط پیش آمده بیتفاوت باشد. او بالاخره قدمهایش را در راه عشق گذاشت و برای رسیدن به معشوق پیشقدم شد. شهید گرانقدر سعید کاظمی بسیجی دلاوری بود که نزدیک به هفت ماه در جبهههای نبرد جنگید. بسیجی گردان روحالله(قدس سره) از لشکر 17 علی بن ابیطالب(علیهما السلام) هشتم اسفندماه سال 1365 در شلمچه با اصابت ترکش به بدنش به درجه رفیع شهادت نائل آمد و پیکر مطهرش در زادگاهش خمین به خاک سپرده شد.