بیستمین روز از اسفندماه سال 1347 بود که فرزندی نیکسرشت در خانه محمدابراهیم در روستای شهر میزان از توابع خمین در استان شور و شعور و شهیدپرور مرکزی در خانوادهای مؤمن و انقلابی، دیده به جهان گشود. خانوادهای که از زمره پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) بودند و به خاطر ارادتی که به ایشان داشتند نام فرزندشان را هاشم گذاشتند تا پاک بودن و درست زندگی کردن را به احترام نام زیبای جد پیامبر(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) در پیش بگیرد. هاشم در خانوادهای متولد شد که نان حلال و احکام دین مبین اسلام حرف اول زندگیشان را میزد و پدرش تلاش میکرد فرزندانش را به گونهای تربیت کند که قدم از قدم برندارند مگر در راه رضای خداوند. زمان رفتن به دبستان اشتیاق زیادی داشت چرا که به درس خواندن بسیار علاقهمند بود و تلاش میکرد درسش را خوب بخواند. بنابراین تا دوم راهنمایی درس خواند و پس از آن به دلیل مساعد نبودن شرایط، ادامه تحصیل نداد. از همان کودکی در کنار درس خواندن به پدر در کارهای کشاورزی کمک میکرد. پس از فراغت از تحصیل به طور دائم مشغول به کار کشاورزی شد و به این صورت هم یاریرسان پدر در کارهای کشاورزی بود و هم در تأمین مسائل مالی خانواده سهمی داشت. در اخلاق و رفتار نمونه کامل یک انسان شریف بود و همیشه با مهربانی ذاتیاش تلاش میکرد دلی را نشکند و اگر کاری از دستش ساخته است برای دیگران انجام دهد. با بزرگترها با ادب و احترام رفتار میکرد و با برادران و خواهران کوچکتر مثل یک پشتیبان مهربان برخورد میکرد. شانزدهساله که شد در زمان جنگ تحمیلی چون دیگر مدافعان شریف این کشور عزم بسیج کرد تا در صف دفاع از ایران اسلامی قرار بگیرد. آن روزها جبهه شلمچه مرد میدان طلب میکرد و نوجوان بسیجی پاسخ گوی هل من ناصر شد. روزها با دشمن بعثی به مقابله بر میخواست و شبها در سنگر به مناجات با خالق بیهمتا میپرداخت. او سعادت یافت تا در عملیات بدر در بیست و یکم اسفندماه سال 1363 یک روز پس از روز تولدش شهد شیرین شهادت را بنوشد و روحش آسمانی شود. جسم پاکش را چند روز بعد در زادگاهش به خاک سپردند.