این حقیر بارها وصیتنامه نوشتم ولی موفق به شهادت نشدم ولی این بار تصمیم گرفتم که یک وصیتنامه بنویسم انشاءالله که موفق به شهادت شوم.
بسم الله الرحمن الرحیم
مَن طَلَبَنی وَجَدَنی، مَن وَجَدَنی عَرَفَنی وَ مَن عَرَفَنی اَحَبَّنی وَ مَن اَحَبَّنی عَشَقَنی وَ مَن عَشَقَنی عَشَقتَهُ وَ مَن عَشَقَتَهُ قَتَلتَهُ وَ مَن قَتَلتَهُ فَعَلی دِیَتَهُ وَ مَن عَلی دِیَتَهُ فَاِنّا دِیَتُهُ.
به نام خدایی که از اویم، برای او هستم، رفتنم به سوی اوست، زندگی و حیات و مماتم برای اوست، به سوی او بازگشت میکنم، جنگ و جهادم برای رضای او و دفاع از دین مقدس او است و به نام آن کسی که مرا آفرید تا او را عبادت کنم و به نام پاسدار حرمت خون شهیدان و با سلام و درود بر منجی عالم بشریت مهدی موعود(عجل الله تعالی فرجه الشریف) و با درود فراوان بر پیر جماران، امید مستضعفان، دشمن مستکبران و رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران امام خمینی(7) و با سلام فراوان بر جمیع شهدا اسلام از کربلای حسینی(A) تا کربلای سرخ خمینی(7) وصیتنامهام را آغاز میکنم:
برادر، خواهر، پدر و مادرم! من از این دنیا که برایم زندان بود، رفتم. امیدوارم که شما راه من و راه دیگر شهیدان که راه اسلام است، ادامه دهید زیرا امروز اسلام ما احتیاج به خون دارد و تا خون نباشد پیروزی به دست نمیآید. شما باید خودتان را آماده کنید برای نبرد بزرگ با آمریکا. باید به فرموده امام(7) عزیزمان ارتش 20 میلیونی تشکیل شود و شما باید در این نبرد بزرگ شرکت کنید زیرا به فرموده امام(7) عزیزمان جنگ، جنگ است و عزت و شرف ما در گرو همین جنگ است.
برادران و خواهران! باید خود را مجهزتر کنید برای جنگ با آمریکا. این جنگ ما تا ظهور حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) ادامه دارد. انشاءالله و با فرماندهی امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) پس از شکست اسرائیل این فرزند نا مشروع آمریکا در منطقه و این صهیونیستهای ضد خدا، شما باید پرچم اسلام را در کاخ سفید و کاخ کرملین به اهتزاز در آورید. در این راه ثابتقدم و استوار باشید زیرا خدا با شماست و در قرآن فرموده: ( وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ ).[1] و خواستيم بر كسانى كه در آن سرزمين فرو دست شده بودند منت نهيم و آنان را پيشوايان (مردم) گردانيم و ايشان را وارث (زمين) كنيم. پس ای برادران و ای خواهران! خدا راهنماست و فرمانده رزمندگان ما امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) است.
.... شما را سفارش میکنم به تقوا. این حقیر نیز این را تکرار میکنم که تقوا پیشه خود قرار دهید. از لذائذ زندگی در دنیا صرف نظر کرده و در راه خدا از دادن مال و جان خود دریغ نفرمایید و آخرین سخنم در این مورد این است که در مبارزه با هوای نفس از جنگ با کفار نیز مهمتر است، پیروز شوید و سخن دیگر من درباره منافقان و بیتفاوتها به انقلاب و اسلام است آنها بدانند همانطور که قرآن فرموده است آنها مانند کف روی آب هستند و به زودی ناپدید میشدند. این حقیر به آنها تذکر میدهم که از گذشته خود دست بردارید و به درگاه احدیت خداوند توبه کنید زیرا خداوند ارحمالراحمین است و بدانید که اگر راه مستقیم را انتخاب نکنید، خود به خود رو به نابودی خواهید رفت و اگر بیتفاوت باشید، از منافقان هستید. پس ای برادران و ای خواهران! تنها صراط مستقیم را انتخاب کنید. ای منافقان کمتر خودتان را به مردم اشتباهی معرفی کنید، ملت شما را شناخته است و گول حرفهای شما را دیگر نمیخورند.
...... سخن دیگرم به آنهایی است که در مراسم تشییع جنازه شهیدان شرکت میکنند ولی راه آنها را نمیروند و پیام آنها را به گوش مردم نمیرسانند. به آنها میگویم که این حقیر نه تنها راضی نیستم کسانی که مخالف انقلاباند در مراسم تشییع جنازهام و شب هفت و غیره شرکت کنند بلکه آنهایی که بیتفاوتند و راه مستقیم را انتخاب نکردهاند، نیز نباید در سر قبرم حاضر شوند که من راضی نیستم زیرا من به فرمان امام(7) راهی جبهه شدم و برای یاری از دین اسلام شهید گشتم پس نباید کسانی که حتی با زبانشان و با مالشان گوش به حرف امام(7) ندادند در سر قبرم حاضر شوند مگر اینکه در همین لحظه توبه کنند و راه مستقیم را انتخاب کنند و اموالی که از راه نا مشروع به دست آوردهاند در راه خدا بپردازند.
... اولاً برای من هیچ ناراحت نباشید. برای من اصلاً گریه نکنید و اصلاً ناراحت نباشید بلکه راهم را ادامه دهید. هر وقت یاد فرزندتان میافتید آیه از قرآن برایش بخوانید. مادرم و پدرم مرا حلال کنید و نافرمانیهای مرا ببخشید.
سخن دیگرم با تمام مردم ایران؛ که ای ملت شهیدپرور! ای ملت آزاده و ای ملت مقاوم! این حقیر به شما تبریک میگویم که توانستهاید وظیفه الهی خود را به نحو احسن انجام دهید و توانستهاید ضمن آنکه با ابر جنایتکارها میجنگید، توانستهاید با هوای نفس در جنگ اکبر نیز پیروز شوید ولی باید این راهی را که انتخاب کردهاید، به پایان برسانید. در این راه از داده هیچگونه امکاناتی دریغ ننمایید و هرچه بیشتر شهید میدهید، مقاومتر شوید. همانگونه که امام(7) عزیزمان فرمودند: (بکشید ما را، ملت ما بیدارتر میشوند) و هرچه دشمنان شما زیادتر میشوند، بدانید که شما بر حق هستید و وقت پیروزی نصیب شما میشود، به درگاه خداوند سجده شکر بجا آورید. ولی برادران و خواهران! این را بدانید که بعد از امامت حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) و نایبانش در زمان غیبت کبرا هیچ رهبری همچون رهبر ما و هیچ پیشوایی همچون پیشوای ما نبوده است پس به فرمانهای امام(7) عزیزمان این قلب تپنده میلیونها انسانهای ستمدیده، جامه عمل بپوشانید و دستورات آن رهبر عظیم الشان را مو به مو اجرا فرمائید و مطلب مهمتر اینکه امام(7) را دعا کنید. در بعد از نمازها، در نماز شبها، در جلسهها و در تمام زمانها این رهبر عزیز را دعا کنید و یاران او را دعا کنید. مقدار پولی که هست به حساب 100 امام(7) واریز نمائید تا به نفع مستضعفان خرج شود چون ماه رمضان گذشته در جبهه بودم و نتوانستم روزه بگیرم، یک ماه روزه برایم بگیرید و نماز قضا هم ندارم. در مجلس عزایم اعلام کنید که تمام برادران مرا حلال کنند و هر کس چیزی از من طلب دارد، به او بدهید. هر چند که بدهکاری ندارم. از خداوند میخواهم که مرا ببخشد که چه بسیار گنهکارم.
1. سوره قصص، 5.
شهید غلامرضا کریمی کسی که برای دفاع از آب و خاک میهن اسلامی خود در نبردی نا برابر حاضر شد و شهادت را برگزید تا با زیباترین مرگی که ممکن است برای بشر اتفاق بیفتد، دنیای فانی را ترک کند و به دنیای باقی برسد. او شهید شد و شهیدان راضی و مسرورند به سرنوشتی که خدای یکتا برای آنها رقم زده است. چرا که خوب میدانست دنیا جای ماندن نیست و ارزش دل سپردن را ندارد.
در سال 1346 در روستای زیبای بیجگان جاسب از توابع شهرستان دلیجان در استان شهیدپرور مرکزی، دیده به جهان گشود. او روستازادهای دلاور بود که سادگی و صفا و صمیمیت را از مردم ساده روستا آموخته بود و مهربانی را در آغوش پر مهر مادر فرا گرفت. او غیرت را از پدر آموخت همانطور که از کوههای استوار و با صلابت ایستادگی و مقاومت را یاد گرفته بود.
پس از آن که روزهای خوش کودکی را در کانون پر مهر خانواده گذراند، دوران ابتدایی را با موفقیت پشت سر گذاشت و به مقطع راهنمایی راه یافت. او پس از پایان دوره راهنمایی در حالی که هنوز پانزده سال نداشت، عازم جبهه شد. چرا که غیرت و جوانمردی که با خونش عجین شده بود، اجازه نمیداد تعرض به میهنش را تحمل کند. او برای دفاع از میهن اسلامیاش لباس مقدس بسیج به تن کرد و به سمت جبهههای نبرد راهی شد. مدتی را به عنوان بسیجی گردان امام هادی(A) از لشکر 17 علی بن ابیطالب(علیهما السلام) در جبهههای حق علیه باطل مبارزه کرد و در بیستم بهمنماه سال 1361 در منطقه فکه در عملیات والفجر مقدماتی به درجه رفیع شهادت نائل آمد. پیکر مطهر شهید در زادگاهش به خاک سپرده شد.