شهید حجتالله کرمی عقیل آبادی کسی که چون پرستویی عاشق به سمت سرزمین عشق کوچ کرد و برای رسیدن به بهار بهشت، زمستان دنیاطلبی را پشت سر گذاشت. او از سردی آرزوهای دنیایی به تنگ آمده بود و برای رسیدن به گرمای سرزمین عشق عزم سفر کرده بود. شهید حجتالله کریمی عقیل آبادی در اولین روز از تیرماه سال 1345 زمانی که تابستان با تمام زیباییهایش در ایران فرا رسیده بود و میوههای نوبرانه بر شاخههای درختان خودنمایی میکردند، به دنیا آمد. فرزند دوم خانواده بود و نور دیده پدر و مادری که برای به ثمر رساندن فرزندان خود زحمت زیادی میکشیدند. در خانوادهای مؤمن و انقلابی که مهر اهلبیت(علیهم السلام) را در دل میپروراندند، دیده به جهان گشوده بود و اولین چیزی که برایش در اولویت بود، دین و فرایض دینی بود. مدرسه اولش خانه بود و معلمینش پدر و مادری که به او محبت و غیرت را آموختند و او آنها را با رادمردی در هم آمیخت و در زندگیاش به کار بست. روستازادهای سادهدل و مهربان بود که هنوز هم صدای خندههای کودکانهاش در روستای زیبای عقیل آباد میپیچد و او را در یادها و خاطرهها زنده میکند. زمان رفتن به مدرسه فرا رسیده بود و حجتالله قدمهایش را در راه دبستان بر میداشت تا چهارم دبستان درس خواند. از کودکی مسئولیتپذیر بود و تلاش میکرد تا گوشهای از کارهای خانه را به عهده بگیرد بنابراین با اینکه سن کمی داشت، وارد عرصه کار شد و برای کمک به پدر به کشاورزی مشغول شد. همیشه با خواهران و برادرانش مهربان بود و میکوشید برای آنها پشتیبانی باشد که اگر مشکلی داشتند با او در میان بگذارند. برای پدر و مادر احترام زیادی قائل بود و همین خوبیهایش او را شایسته شهادت کرد. موعد سربازی فرا رسید و او در لباس پاسدار وظیفه تیپ 44 قمر بنیهاشم(A) به جبهههای نبرد شتافت. به مدت شش ماه در جبهه بود تا اینکه سرانجام در بیست و ششم بهمنماه سال 1364 در فاو عراق طی عملیات والفجر 8 ترکش خمپارهها به بدنش نشست و او را به درجه رفیع شهادت رساند. پیکر مطهر این شهید والامقام در روستای عقیل آباد به خاک سپرده شد.