عذرا سادات کتابفروشی کاشانی زاده، فرزند علی در چهاردهمین روز از آبان ماه 1324 هجری شمسی در اراک و در خانوادهای مذهبی و متدین و بیریا متولد شد. کودکی را دامان پر مهر مادر و پدری دلسوز و فداکار آغاز کرد و روزگار خوبی را با آنها داشت.
اهل نماز و روزه بود و حفظ حجاب و عفافش برایش اهمیت داشت و این درس را از خانواده و مخصوصاً مادرش فرا گرفته بود. از خاندان ارادت و سیادت به اهلبیت(علیهم السلام) بود و به این ارادت و سیادت هم میبالید. به مدرسه نرفته بود. در سال 1344 ازدواج کرد و ثمره زندگی مشترکش پنج دختر و یک پسر بود. سیده عذرا، زنی با عقیده بود که با وجود وضعیت مالی متوسط، کمک به دیگران را از نظر دور نمیکرد.
یکی از فرزندانش میگوید: «در زمان جنگ و در جریان حمله عراقیها به شهرها، ساعت 12 ظهر بود که خیابان حاج باشی و چند منطقه از اراک را بمباران کردند. مادر، همراه سه خواهرم (مژگان، بهاره، آزاده) و برادرم (علیاصغر) در بمباران شهید شدند. اخلاق و رفتارش بسیار خوب و بسیار مؤمن، پاکدامن و فروتن بود. یک روز به خانه آمدم. دیدم مادرم در خانه نیست. سر کوچه که رسیدم مادر را دیدم که دارد میآید. سلام کردم. زنبیلی دستش بود، گفتم چی است؟ گفت: پرتقال. زنبیل را زمین گذاشت. دیدم زنبیل پر است. گفتم: من برای هماتاقیهایم هم میخواهم پرتقال ببرم. خم شد چادرش را روی زنبیل انداخت. داشت پرتقال را برای من در پلاستیک میریخت. چادرش را کنار زدم ببینم چه میکند. دیدم فقط روی زنبیل پرتقال چیده است و بقیهاش سیبزمینی است. دلم نیامد گفتم: نه نمیبرم. شما پرتقالها را ببر برای بچهها. گفت: به جدم برای دوستانت ببر. برای بچهها دوباره میخرم. گفتم: خدا را خوش نمیآید. به من گفت: بیا خانه! گفتم: دیرم میشود. روز بمباران بیست و دوم دیماه سال 1365 بود و در همان روز هم به شهادت رسید. پیکر مطهرش را در گلزار شهدای اراک به خاک سپردند.