در نگاهش نور میدرخشید. اهل ماندن نبود. این را میشد از نگاه مهربانش خواند. از همان ابتدا هم مشخص بود روحش آسمانی است و اهل ماندن در دنیای فانی نیست. وجودش مملو از خوبی و خوشرویی بود. فداکاری و ایثار از همان ابتدا در وجودش مشخص بود. غیرت و رادمردی را از کودکی در وجودش میشد، دید. کسی که تمام زنجیرهای دنیوی را از پای خود باز کرده بود و بالی برای پرواز گشوده بود تا به اوج سعادت برسد و به بهترین صورت ممکن جان خود را فدای دین و ارزشهای دینی و اعتقادی خود کند.
شهید یدالله کریمی در سال 1348 در روستای وزمستان از توابع شازند در خانوادهای مؤمن و انقلابی، دیده به جهان گشود. روزهای خوش کودکیاش را در کوچه باغهای روستا پشت سر گذاشت و خندههای شادمانهاش را به خاطراتی ماندگار تبدیل کرد که تا ابد در دل و جان آشنایان باقی بماند. تا پنجم دبستان درس خواند و پس از آن ادامه تحصیل نداد.
وارد عرصه کار شد تا هم در امور خانوادگی یاریرسان خانواده باشد هم برای کسب روزی و امرار معاش زحمت بکشد. کشاورز بود و با زحمت فراوان روزی خود را کسب میکرد.
هنگام خدمت مقدس سربازیاش که شد به عنوان پاسدار وظیفه به جبهههای حق علیه باطل شتافت و به مدت 10 ماه دلیرانه در گردان سلمان از لشکر مهندسی رزمی 42 قدر برای خدمت به وطن جنگید تا اینکه در چهارم تیرماه سال 1367 در درگیری با دشمن بعثی در جزیره مجنون به شهادت رسید. اما هرگز پیکرش برای خانواده برنگشت تا بر مزارش بنشینند. مفقودالاثری که یادش همیشه در دلها زنده میماند.