بسم الله الرحمن الرحیم
اما بعد به مقتضی آیات قرآن که لازم است بر مسلماً نان وصیتنامه چند کلام مینویسم.
چون طبق دستور شرعی که در جنگ تدافعی وظیفه هر مسلمان است که از خود و ناموس و آئین و کشور حفاظت کند وظیفه دارم که به مقابله با دشمن بپردازم و چون عازم جبهه جنگ هستم و امیدوارم که شهید شوم. شهادت میدهم که نیتی به جز پیروی از الله و محمد(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) بنده و رسول خدا و علی(علیه السلام) ندارم.
وصیت مینمایم مالی که دارم از آن تمام بدهکاریها را بپردازند و مقدار دو هزار تومان بابت خمس و زکات از پارسال بدهکارم و اموال نیز حساب نشده که آن را هم حساب کنید و بپردازید مبلغ شش هزار تومان به بانک کشاورزی و مبلغ دو هزار تومان به جهاد و اگر کسی ادعای طلب کرد و ثابت شد پرداخت نمایید. بچهها اگر خواستند باشد (زن و بچه) یا همان مالی که هست و به من میرسد با بچهام زندگی کنند اگر هم خواست برود، مبلغ بیست پنج هزار تومان بابت مهریه بپردازید. در صورتی که مبلغ پانزده هزار تومان بوده است.
اختیار زندگی دست داداش حیدرعلی باشد و تا پنج سال سالی دو هزار تومان در راه خدا بدهند و روحالله(قدس سره) تا کلاس پنجم دوران ابتدائی را که گذراند برای تحصیل به حوزه علمیه برود و اگر درجه شهادت رسیدیم برای من ناراحت نباشید چون ما همه مسلمانیم و اسلام از اول با خون به این جا رسیده است و میبینیم که انبیاء و امامانمان بالاخص حسین بن علی(علیهما السلام) فرزند فاطمه(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) با چه طرزی شهید میشود و من خدا را شکر میکنم که مرا در دورانی خلق کرد که توانستهام راهم را انتخاب کنم و یکی از یاران امام(قدس سره) باشم و سفارش میکنم که از ما در گرفته و داداشها و خواهرها و زن و بچهام که ناراحت نباشد.
از اهالی حاج آباد یوجان از تمام خواهران و برادران تقاضای حلالیت میطلبم و تمام شما را به خدا میسپارم و مرا در امامزاده یوجان دفن کنید.
خود را معرفی میکنم عباسعلی میرزائی شماره شناسنامه 1025 تاریخ تولد 1333 محل تولد یوجان فرزند علیاکبر محل سکونت حاج آباد یوجان. تاریخ نوشتن وصیتنامه 28/8/13620و متذکر میشوم که وصیت قبلی که در تاریخ محرم سال 1359 نوشتهام، باطل شود.
بسیجی دلاور عباسعلی میرزایی پور شهید والامقامی که در راه دفاع از میهن اسلامی جان خود را از دست داد او از مرگ هراسی نداشت چرا که این مرگ با عزت را از زندگی زیر بار ظلم و ستم بالاتر میدانست و برایش بسیار شیرین و دلنشین بود. او با چشم دل جهان را میدید و این جهان فانی در نظرش هیچ ارزشی نداشت. او قیمت شرافت و انسانیت را دریافته بود و خود را به حب دنیا نفروخت بلکه لایق وصال حضرت دوست شد و پروانهوار گرد شمع شهادت بال و پر سوزاند.
شهید عباسعلی میرزایی پور، در یکم مهرماه 1333 در روستای امامزاده یوجان از توابع شهرستان خمین دیده به جهان گشود. خواندن و نوشتن را در مکتب خانه آموخت و از کودکی به شغل کشاورزی مشغول شد. دوران کودکی و نوجوانی در روستا زندگی میکرد. از جوانی و از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی در صف مردم انقلابی بود و برای پیروزی انقلاب تلاش میکرد. او در سال 1358 ازدواج کرد و در هنگام شهادت دو فرزند داشت.
در کارهای کشاورزی کمک میکرد و به خوبی آموخته بود که باید نان حلال به دست آورد تا مسیر درست زندگی را گم نکند. این کشاورز جوان و مؤمن که از مهر و محبت لبریز بود در دوران جوانی ازدواج کرد و تشکیل خانواده داد و همین امر زندگی را در نظرش زیباتر کرده بود. مهر و محبت به همسر و داشتن خانواده باعث شده بود بیش از پیش کار کند تا وسایل رفاه و آسایش آنها را فراهم سازد اما او این راحتی و آسایش را تنها برای خود و خانوادهاش نمیخواست بلکه آرزو داشت تمام مردم ایران اسلامی در آرامش باشند. پس با آغاز جنگ تحمیلی برای دفاع از مردم سرزمینش لباس مقدس بسیج به تن کرد و به عنوان داوطلب در جهاد سازندگی استان مرکزی راهی جبهههای نبرد شد. او مدتی را مهمان کربلای ایرانزمین بود و سرانجام در بیست و چهارم تیرماه سال 1361 در پاسگاه زید عراق در حین عملیات رمضان با اصابت ترکش به سرش به درجه رفیع شهادت نائل آمد. پیکر مطهر شهید در زادگاهش - یوجان - به خاک سپرده شد. برادرش علیرضا نیز در سال 1363 در عملیات بدر به شهادت رسید.