چه زیبا شاعر گفت که چشمها را باید شست، جور دیگر باید دید. تا بتوان این همه عظمت، شکوه و ایثار را درک کرد. آری شهیدان را فقط همرزمان و همسنگران و شاهدان آنان خوب میشناسند و قلم همانگونه که در شرح عشق بر خود شکافت، در توصیف حالات شهیدان عاشق و والامقام نیز یارای تقریر و تحریر ندارد. چگونه میتوان از کسی سخن گفت که ارزشمندترین گوهر وجود، جان را در طبق اخلاص مینهد.
شهید محمد کریمی در بیست و پنجمین روز از اردیبهشتماه سال 1344 در روستای سمقاور در شهرستان کمیجان و در خانوادهای مذهبی متولد شد. یک برادر داشت و خود نیز فرزند اول خانواده بود. پسری آرام و متین که خوشخلقی و خوشرفتاری را در دامان خانواده و آیین اسلام فرا گرفته بود. او نیز چون فرزندان روستا، از همان کودکی دست در دستان پدر داشت و او را در کارهای کشاورزی یاری میداد. پس از گذراندن پایه دبستان و راهنمایی، درس را کنار گذاشت و به طور جدی راهی میدان کار و فعالیت شد. از کفاشی تا کارهای دیگر را آزمود و به دنبال روزی حلال بود.
محمد در سالهای جنگ و جبهه، برای رفتن به جبهه لحظهشماری میکرد تا اینکه زمان سربازیاش رسید و میخواست تا از پدر و مادر و تنها برادرش خداحافظی کند. روز بسیار سختی بود ولی باید تحمل میکرد چرا که روزهای سختتر از این در راه بود. او به عنوان پاسدار وظیفه سپاه کرمانشاه در حال خدمت بود که در نهمین روز از خردادماه سال 1363 در منطقه جوانرود هنگام درگیری با گروهکهای ضدانقلاب به شهادت رسید. پیکر مطهرش را هم در گلزار شهدای اراک به خاک سپردند.