شهید احمد اربابی در سال 1345 در شهرستان محلات و در خانوادهای مذهبی و عاشق اهل بیت(علیهم السلام) دیده به جهان گشود تا سربازی از سربازان خمینی(قدس سره) کبیر باشد از جملهی آنها که امام خمینی(قدس سره) نوید آمدنشان را داده بود و فرموده بود که در گهواره هستند.
کودکیاش را با مادر گذراند و شیر مهر و ارادت به اهل بیت(علیهم السلام) را از ایشان خورد و با معرفت دینی آشنا شد. پدرش نان حلال بر سفرهاش گذاشت تا این حلال زادگی و لقمهی حلال از او مردی بسازد که از دین پا فراتر نگذارد و در راه امام حسین(علیه السلام) قدم بر دارد.
تحصیلاتش را تا دوم دبیرستان در رشتهی علوم تجربی ادامه داد، در زمان پیروزی انقلاب سن و سالی نداشت فقط دوازده ساله بود ولی از بر پایی حکومتی بر پایهی اسلام خوشحال و خرسند بود. شهید احمد اربابی اهل نماز بود و مقید به شرعیات، در عزاداری مولایش اباعبدالله(علیه السلام) کوشا و فعال بود و این روضهها را جایی برای پرورش روح میدانست که انسان را به انسانیتش میرساند و راه و هدف برای انسان ترسیم میکند.
او نیز راهش را از روضههای امام حسین(علیه السلام) انتخاب کرد و به هدفش که تعالی اسلام و انقلاب بود فکر میکرد و برای تعالی بخشیدن به این هدف زحمتهای بسیاری کشید که آخرینش بذل جان بود.
با آغاز جنگ تحمیلی به فرمان خمینی کبیر(قدس سره) لبیک گفت و به عنوان بسیجی داوطلب به جبهه رفت تا از اسلام و انقلابی که ارمغان امام(قدس سره) بود و خونهای زیادی برای تحقق بخشیدن آن ریخته شده بود دفاع کند.
دفاعی جانانه از ایران و ناموسش در برابر متجاوزان بعثی که تا بن دندان مسلح بودند و ما با دستانی خالی و فقط و فقط با ایمانمان در برابرشان ایستادگی کردیم. شهید احمد اربابی حدود سه ماه در جبهه بود و در دومین روز از فروردین ماه سال 1361 در منطقه عملیاتی شوش و در عملیات فتحالمبین بر اثر اصابت گلوله و متلاشی شدن سر و صورت به یاران و دوستان شهیدش پیوست و به شهادت رسید. پیکر مطهرش را در گلزار شهدای محلات به خاک سپردند.